3 توهم نادرست درباره هدف گذاری


در مورد هدف‌گذاری مطالب بسیاری نوشته‌شده است. اگر در سایت Google کلمه “هدف‌گذاری” را جستجو کنید: 372 میلیون نتیجه به شما ارائه می‌شود. (در مقابل، اگر کلمه “تنبلی” را جستجو کنید، فقط 24.9 میلیون نتیجه به دست خواهد آورد.)
بسیاری از انسان‌های متفکر و خوش‌فکر، درباره این موضوع تحقیق کرده‌اند، پس چرا ما هنوز در حال تلاش، برای یافتن نحوه انجام “هدف‌گذاری” یا همان “تعیین هدف” هستیم؟ تصوراتی بسیار غیرواقعی و اشتباه در مورد هدف‌گذاری وجود دارد که باعث می‌شود تا بسیاری از افراد حتی قبل از شروع مسیر موفقیت، ناامید شوند و دست از تلاش بردارند. هنگامی‌که بتوانید اشتباهات و توهمات خود درباره هدف‌گذاری را پشت سر بگذارید و روند تفکر خود را تغییر دهید، آنگاه می‌توانید به سمت اهداف موفقیت‌آمیز خود، شروع به حرکت کنید. در ادامه، به شما 3 توهم نادرستی که درباره تعیین هدف وجود دارد را شرح خواهیم داد.

توهم نادرست اول: موفقیت شما در دستیابی به این هدف، مقصد نهایی‌تان است.
یادتان باشد، اهداف مقصد نهایی شما نیستند. اغلب اوقات، افراد، هنگامی‌که به هدف خود نمی‌رسند، ناامید می‌شوند؛ به این خاطر که همه‌چیز همان‌طور که آن‌ها فکر می‌کردند، پیش نمی‌رود و برای همین، به‌سرعت تسلیم می‌شوند. آن‌ها فکر می‌کنند اگر شکست بخورند دیگر جایی برای تغییر یا ارزیابی مجدد مسیر موفقیت، وجود ندارد. تصور کنید قصد سفر با یک دوست را دارید. شما آدرس دقیق را در GPS خود ثبت می‌کنید. هدف شما رسیدن به آن مقصد است. در طول راه، ممکن است حادثه‌ای رخ دهد. مثلاً ممکن است تغییری در آب‌وهوا ایجاد شود. شاید برای رسیدن به مقصد مجبور شوید دوباره مسیریابی کنید. در تجارت، ممکن است شما مجبور شوید هزینه بیشتری بکنید، یا قراردادهایتان به نتیجه مطلوب نرسد. این‌ها همه موانعی در سر راه هدف و موفقیت شما هستند؛ بنابراین؛ ممکن است مجبور شوید مسیر دستیابی به هدف خود را تغییر دهید. اهداف، تمام آینده و سرنوشت شما نیستند؛ بلکه آن‌ها برای جهت دادن به مسیر موفقیت شما می‌باشند. حتی می‌توان گفت؛ اینکه گاهی اوقات، شما به هدف خود نمی‌رسید، می‌تواند خوب باشد! مهم این است که شما در حال پیشرفت و دستیابی به موفقیت هستید.

توهم نادرست دوم: اهداف موفقیت‌آمیز بعد از اینکه ثبت و نوشته شدند، دیگر قابل‌تغییر نیستند!
این مورد، بیش از هر چیز دیگری افراد را بی‌انگیزه و ناامید می‌کند. اگر دقیقاً نمی‌دانید چه چیزی می‌خواهید، دوست دارید کجا زندگی کنید یا چه مقدار پول باید پس‌انداز کنید، نوشتن هدف خود را به تعویق بیندازید، چون شما هنوز آمادگی ثبت آن را ندارید. بررسی و تحقیقات در این زمینه نشان داده است که اگر هدف خود را بنویسید، احتمال رسیدن به هدف خود را به‌شدت بالا می‌برید. خبر خوب دیگر اینکه هیچ‌کس نگفته که شما نمی‌توانید بعد از نوشتن هدف، نسبت به آن تجدید نظر کنید. شما باید هدف نوشته‌شده را به‌عنوان پیش‌نویس کاری در نظر بگیرید. سپس، در مسیر موفقیت و رسیدن به آن هدف شروع به حرکت کنید. اگر واقعاً در تلاش هستید تا اهداف را تعیین کنید، می‌توانید به‌سادگی با بزرگنمایی اهداف، کار خود را آغاز کنید؛ مثلاً با این کار شروع کنید: امروز چه تحولی در تجارت یا زندگی خودم می‌توانم ایجاد کنم؟ ارزشمندترین منابعی که هرکسی برای رسیدن به موفقیت، در اختیار دارد، زمان، انرژی و استعداد است. شما می‌توانید از زمان، انرژی و استعداد خود به شکلی هنرمندانه و ایدئال استفاده کنید تا بهترین نتیجه ممکن را بگیرید.

توهم نادرست سوم: برای موفقیت، باید یک قانون و چارچوب خاص را به‌طور کامل در زندگی خود اعمال کنم.
وقتی به سمینارهای موفقیت می‌روید یا کتاب‌هایی را برای تعیین هدف می‌خوانید، سخنران یا نویسنده کتاب به شما یک فرمول دقیق برای هدف‌گذاری و رسیدن به موفقیت را آموزش می‌دهد؛ اما وقتی فرمول را موبه‌مو دنبال می‌کنید، بعضی چیزها برای شما به شکلی که آموزش داده شده پیش نمی‌رود. این به این دلیل است که شما یک شخص متفاوت، در یک مکان متفاوت در جهان، با مجموعه متغیرهای متفاوتی برای خود هستید. مثلاً، شما ممکن است در ایران زندگی کنید، اما شخصی که به شما گفته است برای رسیدن به هدف و موفقیت، فرمول XYZ را پیاده‌سازی کنید، در کالیفرنیا زندگی می‌کند! خب، آنجا یک جامعه متفاوت، یک اقتصاد متفاوت و یک محیط متفاوت دارد. پس راه‌حل چیست؟ باید بهترین کتاب‌ها را مطالعه کنید. همان‌طور که مراحل موفقیت آن‌ها را مطالعه می‌کنید، از خود بپرسید:
کدامیک بیشترین حس نزدیکی را به زندگی من دارد؟
چه‌کاری می‌توانم بکنم؟
کجا ممکن است نیاز به هدایت داشته باشم؟
چگونه می‌توانم این فرمول را باهدفی که دارم سازگارتر کنم؟

مقصد موفقیت‌آمیز خود را تعیین کنید، از بهترین‌ها بیاموزید و سپس پیروی از هوش و تجربه دیگران را انتخاب کنید. حال ببینید که چقدر سریع و تا چه حد به‌سوی موفقیت، پیش خواهید رفت. در ادامه، موفق شو چگونگی شروع کار برای تعیین اهدافتان را بیان کرده است: با هشت زمینه اصلی زندگی خود شروع کنید:
زمینه معنویت
زمینه سلامتی/ تندرستی و خوشی
زمینه خانواده
زمینه مالی
زمینه شغلی/ مقام
زمینه آموزشی
زمینه عواطف و احساسات
زمینه اجتماعی/ دوستان

در مرحله بعد، به 25 سال آینده نگاه کنید و آن را به بخش‌های پنج‌ساله تقسیم کنید. سپس، تصمیم بگیرید: من در هر 12 تا 18 ماه برای رسیدن به هدفم چه‌کاری انجام می‌دهم؟ پس از آن، در هر یک از این اهداف، سه تا پنج رفتار یا عادت خاص وجود دارد که باید برای رسیدن به هدف خود آن‌ها را اصلاح کنید. برای مثال، در زمینه سلامتی و تندرستی، اگر می‌خواهید 15 کیلو از وزن خود را کم کنید، باید ببینید آیا به مقدار مناسب آب می‌نوشید؟ غذای سرخ‌شده را کنار گذاشته‌اید؟ پیاده‌روی روزانه انجام می‌دهید؟ در پایان هرماه نیز به خود پاداش دهید، سپس رژیم خود را ادامه دهید. این پاداش‌ها، به شما کمک می‌کنند تا رسیدن به هدف، همچنان پرانرژی باقی بمانید. شما باید مطمئن شوید که پس از پاداشی که به خود دادید، رژیم را ادامه می‌دهید. هدف‌گذاری برای رسیدن به موفقیت، هرگز اتفاق نخواهد افتاد تا زمانی که عمیقاً بپذیرید این همان چیزی است که شما واقعاً می‌خواهید داشته باشید. یادتان باشد، آنچه از ته قلب می‌خواهید، به آن می‌رسید. اگر آن را قلباً نمی‌خواهید، لازم نیست دیگر برای رسیدن به آن تلاش کنید؛ چون قطعاً به آن نخواهید رسید.

3 توهم نادرست درباره هدف گذاری
انتشار : ۲۶ آبان ۱۳۹۹

برچسب های مهم

13 عادت مثبت تضمین کننده موفقیت شما


به‌‌عنوان یک کارآفرین یا یک شخص موفق، ممکن است از انجام کارهای بی‌پایان و یا احساس این‌که وقت کافی برای انجام فعالیت‌های خود ندارید، خسته شوید؛ و برای انجام این کارها در طی روز، شاید به عادت­ های نامناسب، روی بیاورید و یا اینکه کارها را به­ درستی انجام ندهید. بااین‌­حال، بسیار مهم و ضروری است که با ایجاد عادت‌های مثبت، آمادگی لازم را برای موفقیت‌های بعدی، در خود ایجاد نمایید. هدف‌گذاری و تعیین محدوده­ ها برای زندگی شخصی و حرفه‌ای که برای موفقیت آن‌ها تلاش نموده­ اید، نیز بسیار با­اهمیت هست. برای درک بهتر این موضوع، از تعدادی از کارآفرینان جوان، خواسته‌شده است که عادات مثبتی را که منجر به موفقیت آن‌ها شده است، بیان نمایند:

1. اولین کاری که در اول صبح، انجام می‌دهید تهیه لیستی از کارهای روزانه باشد
یکی از عادات مثبت برای موفقیت، برنامه ­ریزی در اول صبح، برای انجام کارهای همان‌طور هست. هر روز صبح، قبل از شروع روز و گاهی اوقات، در پایان روز قبل، من تمایل دارم که کارهای روز بعد خود را خلاصه‌وار مرور کنم و سپس آن‌ها را بر اساس اهمیت، اولویت‌بندی کنم. صرف 15 دقیقه زمان، برای بررسی و اولویت‌بندی برنامه­ ها، به من امکان می‌دهد تا به همه امور خود، نظم دهم و نتیجه آن، یک روز بهتر و مفیدتر برای من باشد.

2. اشتراک مسائل و مشکلات پیچیده با دیگران
ارتباطات مؤثر با دیگران، از عادات مثبت برای موفقیت هست. من هرگز، انسان‌هایی را که همه مسائل و مشکلات را فقط نزد خود نگه می­دارند، درک نکرده­ام. من وقتی با یک مشکل در زندگی و یا کسب­ و­ کار خود، روبرو می­شوم، درباره آن با هرکسی که تمایل به گوش دادن، داشته باشد، صحبت می‌کنم. صحبت کردن با افراد مختلف، در مورد یک مسئله، باعث ارائه ایده‌ها و نظرات مختلف می‌شود. از همه مهم‌تر، اینکه افراد می‌خواهند به شما کمک کنند؛ و شما هرگز نمی‌دانید که شخص دیگر، چه ارتباطی با سایرین دارد که در نهایت می‌تواند به شما در حل مشکل، کمک نماید.

3. شفافیت در امور
وضوح و شفافیت، در همه مسائل، باعث موفقیت من شده است. صداقت، بهترین سیاست است و باعث می‌شود که اختلافات، در سریع‌ترین زمان ممکن، حل شود. شفافیت، باعث ایجاد روابط تجاری سالم مبتنی بر اعتماد و همچنین به ایجاد یک برند تجاری موفق و قابل‌احترام، کمک می‌کند.

4. ورزش
از دیگر عادات مؤثر بر موفقیت، ورزش و تحرک، هست. ورزش، بر اساس یک برنامه منظم، باعث می‌شود تا ذهن، از مسائل حاشیه­ ای و غیر مهم، دور شود و با تمرکز بر مسائل مهم و ضروری، به موفقیت ما در زندگی و کسب­ و­ کار کمک کند. ورزش، باعث آزادسازی اندروفین­ ها (ماده شیمیایی شادی‌بخش) در بدن، می­ شود؛ که نتیجه آن، ایجاد و حفظ یک ذهن و روان شادتر، تمرکز انرژی و به‌طورکلی ایجاد حالات روحی مثبت، هست.

5. مصرف غذای سالم
غذایی که مصرف می­ کنید، می‌تواند روز شما را ساخته و یا نابود کند. من قبلاً، از غذاهای پر­کالری و غذاهای فراوری‌شده، به مقدار زیادی، مصرف می‌کردم؛ زیرا کارهای روزانه من، بسیار زیاد بود و فرصت نداشتم به آنچه می­ خورم، فکر کنم. از طرفی، آن غذاها هم سریع، آماده و در دسترس بود. ولی با مصرف آن‌ها در طی روز، احساس بی‌حالی و ناخوشایندی داشتم و روز من­ را تحت تأثیر قرار می ­دادند. ولی در حال حاضر، هر روز، از میان­ وعده‌­های سالم، استفاده می‌کنم که باعث شادابی و نشاط من شده است.

6. پیگیری کامل کارها
پیگیری، از عادات و رفتار مؤثر در موفقیت، هست. من در زندگی حرفه‌ای خود، اعتقاد زیادی به پیگیری مسائل دارم؛ و اصلاً مهم نیست که آن مسئله، در مورد شراکت با یک سرمایه‌گذار جدید، ارائه یک گزارش عملکرد و یا تلاش برای حل یک اختلاف درونی در کسب­ و­ کار باشد. پیگیری مسائل، به من کمک می‌کند تا به موفقیت برسم، زیرا آن باعث حل مشکلات، قبل از پیدایش آن‌ها می‌شود.

7. به مسائل و مشکلات خود، عمیقاً فکر کنید
تفکر و تدبیر، در هر مسئله، باعث ایجاد موفقیت در آن می­ شود. وقتی در طی روز، مسائل و یا مشکلاتی برای من، پیش می­آید، حتی اگر برای پنج دقیقه باشد یک‌قدم، به عقب برمی‌دارم و به مسائل پیش­ رو، تفکر و اندیشه می‌کنم. این مدت‌زمان کوتاه، به من کمک می‌کند تا دوباره بر مسائل به وجود آمده، تمرکز کنم و آنچه را که در آن لحظه، مهم است، به یاد آورم. عادت جدید، برای من است و کمک زیادی به حفظ روال و بهره‌وری من، نموده است.

8. مسائل غیرضروری را رها کنید
بسیاری از مسائل و مشکلات روزمره، آن‌طور که به نظر می­رسند، مهم و جدی نیستند. یاد بگیرید مسائلی که در درازمدت، مهم نیستند را رها کنید. این یک تمرین ساده، برای بررسی درجه اهمیت مسائل است: اگر مسئله‌ای تا یک ماه دیگر، تداوم نمی‌یابد، ارزش استرس را ندارد و شما نباید بر آن تمرکز کنید. هنگامی‌که شما یاد بگیرید که بعضی از مسائل را به حاشیه برانید و به آن‌ها توجهی نداشته باشید، آنگاه درمی‌یابید که آن مسائل، از اول هم مسائل مهمی نبودند.

9. اختصاص زمان کافی به فعالیت‌ها
از عوامل مؤثر بر موفقیت در انجام یک کار، اختصاص زمان مناسب برای انجام آن هست. اداره یک کسب­ و ­کار، برای مادر یک خانواده، کار سخت و طاقت­ فرسایی است؛ اما اگر می‌خواهید در کار خود، موفق شوید، باید زمان لازم را به آن کار، اختصاص دهید. فشرده‌سازی برنامه‌های یک روز کاری، مهارت بسیار مهمی است که علاوه بر مهارت‌های مدیریت زمان، نیازمند پشتکار و عزم راسخ نیز هست. ولی به­ هر­حال، شما باید به نحوی، روز خود را برنامه‌ریزی نمایید که حداکثر بهره و استفاده را از آن ببرید.

10. تسلط بر مهارت‌های مهم
تسلط بر مهارت‌های موردنیاز، از اصول موفقیت در زندگی و یا کسب­ و­ کار هست. من زمان زیادی را به تمرین و بهبود مهارت‌های خود، اختصاص می‌دهم. این کار، اگرچه، زمان زیادی را می‌گیرد اما در درازمدت، نتایج قابل قبولی را به همراه دارد؛ و همچنین باعث می­ شود تا وقت خود را به مهارت‌های غیرضروری، اختصاص ندهم. هر چه زمان بیشتری به تمرین مهارت‌های خود، بپردازید، بر آن تسلط بیشتری پیدا خواهید کرد.

11. با خودتان، بلند صحبت کنید و با ایجاد انگیزه در خود به سمت موفقیت حرکت کنید
من، فلسفه این‌که چرا فقط بعضی از فن‌های موفقیت، مؤثر هستند را نمی‌دانم؛ اما یکی از آن تکنیک­ ها را جدیداً امتحان کرده­­ ام و آن این­است که در آینه، با خودم بلند صحبت می‌کنم؛ و آن می­ تواند شامل ذکرها و یا صحبت‌های مثبت، با خودت باشد که باعث افزایش انگیزه شما برای مقابله با چالش‌ها و مشکلات، در طی روز، می ­شود.

12. توجه به اولویت‌های دیگران
از دیگر عادات مثبت مؤثر در موفقیت، توجه به خواست و اولویت‌های اطرافیان هست. در بعضی از روزها زمان بیشتری را صرف اولویت‌های دیگران نسبت به اولویت‌های خودم می‌کنم. بااین‌حال، نگرش «اولین خدمت»، یکی از مباحث موردعلاقه من، به‌عنوان یک کارآفرین است. من متوجه شده­ ام، هنگامی‌که به خدمت و کمک به دیگران می‌پردازم، نتیجه آن را در کار خود، مشاهده می­ کنم. بعلاوه، ارتباط و دوستی با سایر افراد، من را به چالش می‌کشد و باعث تقویت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف من می­ شود؛ بنابراین، به هر کس که می‌توانید و هرچه بیشتر می‌توانید، کمک کنید.

13. ارتباط نزدیک با افراد با­ انگیزه و موفق
گفتگو با افرادی که در صنعت و کسب­ و ­کار خود، به موفقیت رسیده­ اند و یا دارای دانش فراوان، در زمینه‌ای خاص هستند، مانع موفقیت من می­ شوند. افرادی را تحسین کنید و به درون ذهن افرادی، نگاه کنید که انگیزه و اخلاق کاری آن‌ها، باعث حسادت شما می‌شود و آن باعث می‌شود که مسائل را به‌گونه‌ای متفاوت، نگاه کنید. فقط، صحبت با افرادی که خواهان رسیدن به سطح موفقیت آن‌ها هستم، باعث ایجاد انگیزه در من، برای رسیدن به اهدافم می‌شود.

13 عادت مثبت تضمین کننده موفقیت شما
انتشار : ۲۶ آبان ۱۳۹۹

برچسب های مهم

111 جمله انگیزشی از افراد مشهور برای موفقیت در زندگی


جملات انگیزشی عباراتی هستند که مطالعه آنها باعث ایجاد انگیزه و یا تقویت آن، در ما می ­شود. در حقیقت، ما با توجه به مفهوم جملات انگیزشی و ایجاد انگیزه در خود، با حس اعتماد به نفس بیشتری به انجام فعالیت های روزمره خود می­ پردازیم. هر یک از این جملات انگیزشی می­ تواند تاثیر بسزایی در موفقیت و تحقق اهداف ما داشته باشد.

جملات انگیزشی برای موفقیت در روز
در زیر به تعدادی از بهترین جملات انگیزشی برای موفقیت در کارهای روزمره اشاره شده است:

1- اغلب مردم می‌گویند که تاثیر انگیزه، دائمی نیست و دوام ندارد. خب، اثر حمام و دوش گرفتن هم دوامی ندارد، به همین دلیل است که انجام آن، بصورت روزانه توصیه می­شود. (زیگ زیگلار)
2- روزی، یک روز از روزهای هفته نیست. کاری را که باید در روزی مشخص انجام دهید به انجام رسانید و آن را به روز دیگر موکول نکنید. (دنیز برِنان نلسون)
3- در هنگام استخدام، به شخصیت افراد نگاه کنید و مهارت‌های مورد نیاز را بعدا به آنها آموزش دهید. (پیتر شوتز)
4- وقت شما محدود است بنابراین زندگی خود را صرف موفقیت دیگران نکنید. ( استیو جابز)
5- فروش، براساس نگرش فروشنده صورت می‌گیرد و نه نگرش مشتری احتمالی. (ویلیام کلمنت استون)
6- هر کس با فروش چیزی زندگی می‌کند. (رابرت لویی استیونسن)
7- اگر شما مراقب مشتری‌های خود نباشید، رقیبان­تان این کار را انجام می­ دهند. (باب هووی)
8- قانون طلایی برای موفقیت هر کسب­ و­ کار، این است که: خودت را به جای مشتری قرار بده. (اوریسن سوت ماردن)
9- اگر نمی‌توانید کارهایی بزرگ انجام دهید، سعی کنید که کارهای کوچک را به بهترین شکل ممکن، انجام دهید. (ناپلئون هیل)
10- بهترین رهبران، کسانی هستند که تمایل دارند خود را با دستیاران و همکاران باهوش‌تر از خود، احاطه نمایند. آن‌ها صادقانه به این امر اعتراف می‌کنند و حاضرند هزینه‌های مربوط به چنین استعدادهایی را نیز بپردازند. (آنتون پریش)
11- مراقب یکنواختی باشید؛ آن به­ راستی، سرچشمه همه مشکلات است. (ایدیت وارتون)
12- هیچ چیزی به طور واقعی کار نمی‌کند، مگر این‌که شما ترجیح دهید واقعا کاری را به خوبی انجام دهید. (جیمز بری)
13- بدون مشتری، شما تجارتی ندارید و همه فعالیت‌های شما مانند یک سرگرمی است. (دان پپرس)
14- برای بیشترین فروش امروز، ضروری است که ذهنیت فروش را از سر خود بیرون کنید و طوری با مشتریان احتمالی، رفتار کنید که گویی آنها، شما را استخدام کرده‌اند. (جیل کانرس)
15- این‌گونه وانمود کنید، با هر فردی که در طی روز، ملاقات دارید، علامتی را در گردن او می ­بینید که می‌گوید «مرا مهم جلوه دهید». با این دید، نه ‌تنها در فروش خود، موفق خواهید شد، بلکه در زندگی نیز به موفقیت خواهید رسید. (مری کی اش)
16- این‌که بهترین باشید، کافی نیست. بلکه لازم است که متفاوت نیز باشید. دیگران، باید دلیلی داشته باشند که کسب‌وکار شما را انتخاب کنند. (تام ابوت)
17- خوب بودن در تجارت، شگفت­ انگیزترین نوع هنر است. کارکردن و کسب درآمد هنر است و تجارت خوب، بهترین هنر است. (اندی وارهول)
18- در مورد خود، صبور باشید. رشد شخصی، مهم‌ترین مسئله برای هر شخص است و سرمایه‌گذاری بزرگ‌تری وجود ندارد. (استیون کاوی)

جملات انگیزشی برای هر روز هفته
طی روزهای هفته و انجام فعالیت های روزمره، ممکن است باعث خستگی و بی ­انگیزگی ما شود. همه ما در این شرایط بوده‌ایم و گاهی اوقات فقط به تقویت انگیزه و تجدید قوا نیاز داریم. در اینجا مجموعه­ ای از جملات انگیزشی، ارائه می­ شود که می‌توانند باعث حفظ انگیزه و همچنین تقویت آن، در طی روزهای هفته شود. به این جملات انگیزشی توجه نمایید و انرژی لازم برای انجام فعالیت های روزمره را در خود، ایجاد نمایید.

جملات انگیزشی برای روز شنبه
شنبه، روزی است که شما خود را برای موفقیت در کل هفته آماده می­ کند. برای شروع کار و موفقیت در طول هفته، جملات انگیزشی زیر را در نظر داشته باشید. هر یک از این جملات انگیزشی می­ تواند، انرژی مضاعفی را در شما برای انجام فعالیت های روزانه ایجاد کند.

19- بدون شتاب و فشار در کار، استعداد، فقط تا حد مشخصی باعث پیشرفت و موفقیت شما می ­شود. (گری وینرچاک)
20- سخت­ کوشی برای کاری که به آن اهمیت نمی‌دهیم، فقط باعث استرس می­ شود. ولی سخت­ کوشی برای کاری که به آن عشق می‌ورزیم، باعث شور و اشتیاق می­ شود. (سایمون سینک)
21- من ترجیح می‌دهم برای کارهایی که انجام داده­ ام، پشیمان شوم و نه برای کارهایی که انجام نداده‌ام. (لوسیل بال)
22- من با آرزو و یا انتظار به اهداف خود نمی‌رسم، بلکه با کار، به اهداف خود می‌رسم. (استه لودر) 23
- همیشه کارها را به بهترین شکل ممکن انجام بده. آنچه تو امروز می‌کاری، فردا درو خواهی کرد. (عوج مندینو)

جملات انگیزشی برای روز یک‌شنبه
شما درحال حاضر در میانه انجام بعضی از کارها هستید. در اینجا به تعدادی از جملات انگیزشی، برای غلبه بر چالش‌ها و مشکلات و همچنین ایجاد انگیزه در روز یک‌شنبه، اشاره شده است. به زوایای مختلف این جملات انگیزشی دقت نمایید و آنها را در امور روزمره خود بکار ببندید.

24- کلید موفقیت در زندگی، پذیرش چالش ­هاست. و اگر کسی از چالش ها و مشکلات دوری کند دچار یکنواختی و روزمرگی می­ شود. (بتی دیویس)
25- از منطقه امن و راحتی خود خارج شوید. شما فقط زمانی رشد می‌کنید که حاضر باشید، برای امتحان کارهای جدید، احساس ناراحتی را نیز بپذیرید. (برایان تریسی)
26- چالش‌ها باعث جذابیت زندگی می‌شوند و غلبه بر آن‌ها به زندگی معنا و مفهوم می‌بخشد. (جاشوا مارین)
27- اجازه ندهید که ترس از شکست، بیشتر و قوی­ تر از هیجان برنده شدن باشد. (رابرت کیوساکی)
28- چگونه می‌توانید در یک جا ساکن و بی­ حرکت باشید، وقتی دنیا بهترین‌ها را برای شما مقدر ساخته است. (ست گادین)

جملات انگیزشی برای روز دوشنبه
در اینجا به تعدادی از جملات انگیزشی برای انجام فعالیت های روزمره، در میانه هفته، اشاره شده است. به این جملات انگیزشی، توجه نموده و انگیزه لازم را برای ادامه فعالیت­ های خود، کسب نمایید.

29- با انرژی و پشتکار، بر همه چیز تسلط پیدا می‌کنید. (بنجامین فرانکلین)
30- اگر با پشتکار و استقامت، 19 بار شکست خوردید، بدانید که در بار بیستم به موفقیت می ­رسید. (جولی اندروز)
31- صبر و تحمل، عامل مهمی است که انسان‌های موفق را از دیگران، متمایز می­ کند. و آن شامل اشتیاق، استقامت و پشتکار است که به ما کمک می­ کند تا در مسیر تبدیل رویاها به واقعیت، ثابت­ قدم و استوار باشیم. (ترویس برادبری)
32- ناکامی، پس از پشتکار و استقامت زیاد، باارزش تر از شکستی است که در نتیجه عدم تلاش کافی، ایجاد می­ شود. (جرج الیوت)
33- راز لذت بردن از انجام یک کار، فقط یک چیز است و آن، عالی بودن در انجام کار است. و به این معنی است که شما می ­دانید، کار را باید چگونه انجام دهید که از آن لذت ببرید. (پرل باک)

جملات انگیزشی برای روز سه‌شنبه
شما درحال نزدیک شدن به پایان هفته هستید. این جملات انگیزشی درباره موفقیت، می‌تواند شما را برای یک آخر هفته خوب آماده کند. با توجه به این جملات انگیزشی، انرژی لازم را برای ادامه فعالیت ها، در خود حفظ نمایید.

34- از شکست­ ها برای رسیدن به موفقیت استفاده کنید. شکست و ناامیدی، از سنگ‌های زیربنای موفقیت، به حساب می ­آیند. (دیل کارنگی)
35- اقدام و عمل، کلید اساسی برای همه موفقیت‌ها است. (پابلو پیکاسو)
36- نردبام موفقیت، با قدم گذاشتن بر روی پله­ های فرصت­ ها ساخته می ­شود. (آین رند)
37- فرمولی برای موفقیت: شروع زود، سخت­کوشی و رسیدن به اهداف و موفقیت. (جی پال گتی)
38- تفاوت میان یک شخص موفق و دیگران، در کمبود نقاط قوت و یا کمبود دانش نیست، بلکه در کمبود میل و اراده است. (وینس لومباردی)

جملات انگیزشی برای روزهای آخر هفته
به خاطر تلاش­ هایی که در طول روزهای هفته، انجام داده‌اید، به خود استراحت دهید. در اینجا چند مورد از جملات انگیزشی، برای کمک به شما در عبور از خط پایان، آورده شده است. با توجه به این جملات انگیزشی، نحوه موفقیت در انجام امور روزمره را بیاموزید.

39- موانع، آن عوامل ترسناکی هستند که وقتی چشم خود را از هدف، دور می‌کنید، متوجه آنها می­ شوید.
40- این عزم و پشتکار است که شما را به فردی موفق، تبدیل می‌کند. (کنث هاچکینز)
41- شما می‌توانید زندگی خود را در محدودیت های موجود، هدر دهید و یا این‌که می‌توانید زندگی خود را، بدون توجه به محدودیت ها، ایجاد کنید. (شاندا رایمز)
42- در ابتدا، کاری را که می­ خواهید انجام دهید، مشخص کنید و سپس راه انجام آن را پیدا خواهید کرد. (آبراهام لینکلن)
43- شروع و انجام یک کار، بهتر از این است که کار را بصورت کامل برنامه ­ریزی نمایید ولی هرگز شروع به کار نکنید. (شریل سندبرگ)

جملات انگیزشی برای توجه به زمان حال
با توجه به این جملات انگیزشی، زمان حال را غنیمت شمارید و فعالیت های خود را آغاز نمایید و نگران آینده و چالش های آن نباشید.

44- نپرسید که آیا رویای شما بلندپروازانه است، بلکه بپرسید که آیا رویاهای شما به اندازه کافی بلندپروازانه است؟ (لنا وایت)
45- شروع کار، ترس ناشی از آن را از بین می‌برد. (شاندا رایمز)
46- فروتن و سخت‌کوش باشید و نگران تغییرات آینده نباشید. (الکس رودریگز)
47- تصمیمات خوبی بگیرید و همینطور ادامه دهید. (رند فیشکین)

جملات انگیزشی تاثیر­گذار برای موفقیت در زندگی
در اینجا تعدادی از معروف­ترین جملات انگیزشی و نقل­ قول‌های الهام‌بخش درباره زندگی و موفقیت بیان می شوند:

48- راه موفقیت در زندگی، این است که صحبت را رها کرده و شروع به کار نمایید. (والت دیزنی)
49- بدبینی، در هنگام مواجهه با فرصت ها، فقط مشکلات آنها را می‌بیند ولی خوش‌بینی، حتی در هنگام برخورد با مشکلات نیز، به فرصت‌های موجود در آنها توجه می‌کند. (وینستون چرچیل)
50- اجازه ندهید که دیروز شما امروز شما را تحت تاثیر قرار دهد. (ویل راجرز)
51-سوال، این نیست که آیا شما شکست می‌خورید، بلکه سوال واقعی این است که آیا پس از شکست، دوباره به حرکت خود ادامه می­ دهید؟ (وینس لومباردی)
52- اگر بر روی مساله­ ای کار می‌کنید که برای شما اهمیت دارد، لازم نیست که تحت فشار و استرس باشید زیرا این ماموریت و هدف شماست که باعث حرکت شما در این مسیر می‌شود. (استیو جابز) 
53- افرادی که تصور می­ کنند قادر به تغییر دنیا هستند، در حقیقت، همان کسانی هستند که این کار را انجام می­ دهند. (راب سیلتانن)
54- اگر تصمیم و قصد من برای رسیدن به موفقیت، کافی باشد، آنگاه هیچ­وقت شکست، بر من غلبه نمی‌کند. (اجی مندینو)
55- کارآفرینان در برخورد با عدم­ قطعیت و همچنین کاهش­ ریسک، بسیار خوب عمل می‌کنند و این، از ویژگی­ های یک کارآفرین موفق است. (مونیش پابرای)
56- ما ممکن است در معرض بسیاری از شکست‌ها قرار گیریم، اما هیچگاه نباید شکست­ خورده شویم. (مایا آنجلو)
57- دانش، کافی نیست ما باید آنرا به کار ببندیم و همچنین آرزو، کافی نیست، باید اقدام کنیم. (گوته)
58- تصور کنید که زندگی شما ازهر نظر عالی است، چنین زندگی برای شما، شبیه به چه چیزی است؟ (برایان تریسی)
59- ما درحالی‌که نشسته‌ایم و کاری انجام نمی­ دهیم، ترس­ هایی را در ذهن خود، ایجاد می‌کنیم. ما فقط با اقدام و عمل، می ­توانیم به آنها غلبه می­ کنیم. (هنری لینک)
60- اگر تصور می ­کنید که توانایی انجام کاری را دارید و یا نه، در هر دو صورت، شما درست فکر می ­کنید. (هنری فورد)
61- در زندگی واقعی، چیزی به ­عنوان امنیت وجود ندارد. در واقع، زندگی مجموعه­ ای از حوادث و ماجراجویی­ های مختلف است. (هلن کلر)
62- فردی که دارای اعتمادبه‌نفس است، اعتماد دیگران را نیز، جلب می کند. (ضرب­ المثل)
63- تنها محدودیت ما برای درک آینده، مربوط به شک ما از امروز است. (فرانکلین روزولت)
64- خلاقیت، هوشی است که از آن لذت می‌بریم. (آلبرت اینشتین)
65- آنچه که شما در استعداد، کم دارید می‌تواند به وسیله شتاب و استفاده حداکثر از زمان، جبران شود. (دان زیمر)
66- هر آنچه که می‌توانید، با تمام توان خود انجام دهید. (تئودور روزولت) 
67- نگرش قدردانی را در خود ایجاد و یا توسعه دهید. از همه افرادی که ملاقات می­ کنید و یا کاری برای شما انجام می‌دهند، قدردانی و تشکر کنید. (برایان تریسی)
68- هرگز برای تعیین هدف جدید و یا ایجاد یک رویای جدید، دیر نیست. (سی. اس. لوئیس)
69- تشخیص راه درست، ولی انجام ندادن آن، به معنای نبود شجاعت و دلیری است. (کنفوسیوس)
70- خواندن برای ذهن، همانند ورزش برای بدن است. (برایان تریسی)
80- به گونه‌ای عمل کنید که گویا قصد دارید، با تمام اعتماد به نفس خود، رویای خود را به واقعیت تبدیل کنید. (برایان تریسی)
81- آینده به افراد شایسته تعلق دارد، پس خوب باشید، بهتر شوید و بهترین باشید. (برایان تریسی)
82- اگر در انجام کاری، به مشکلی برخورد کرده­ اید، بدانید که افراد زیادی وجود دارند که همان مشکلات را حل کرده و به موفقیت رسیده ­اند. (جک کنفیلد)
83- اوضاع و شرایط، بهترین­ ها را برای افرادی فراهم می­آورند که آن‌ افراد نیز به بهترین شکل، اوضاع و شرایط را ایجاد نموده ­اند. (جان وودن)
84- خانه بدون کتاب، مانند بدن بدون روح است. (مارکوس تولیوس سیسرون)
85- من فکر می‌کنم که اهداف، هرگز نباید آسان باشند. آن‌ها باید شما را مجبور به انجام کار سخت کنند، حتی اگر در بعضی مواقع، باعث ناراحتی و گرفتاری شما شوند. (مایکل فلپس)
86- یکی از بزرگ‌ترین درس‌هایی که من در زندگی گرفته ­ام، این است که همیشه در مسیر صحیح خود بمانید و هرگز اجازه ندهید که دیگران شما را از مسیر موفقیت خود منحرف کنند. (میشل اوباما)
87- دستاوردهای امروز، همان غیر ممکن‌های دیروز هستند. (رابرت اشالر)
88- تنها راه انجام کارهای بزرگ این است که به آنها عشق بورزید، اگر هنوز آن‌ کارها را پیدا نکرده­ اید به جستجوی خود ادامه دهید. (استیو جابز)
89- لازم نیست که برای شروع کار، عالی باشید، اما باید کار را شروع کنید تا عالی شوید. (زیگ زیگلار)
90- یک چشم‌انداز روشن و واضح، با برنامه‌های مشخص، احساس اعتمادبه‌نفس و قدرت شخصی فوق‌العاده‌ای به شما می‌دهد. (برایان تریسی)
91- هیچ محدودیتی در مسیر تحقق اهداف، برای شما وجود ندارد، مگر محدودیت­ هایی که، خودتان در مسیر خود، قرار داده­ اید. (برایان تریسی)

جملات انگیزشی برایان تریسی برای موفقیت رهبران
بهترین جملات انگیزشی من در مورد موفقیت کسب­ و­ کار، از بهترین رهبران جهان، الهام گرفته شده است. اگر شما کارآفرین، صاحب کسب‌وکار و یا یک مدیر هستید، در اینجا تعدادی از معروف ترین جملات انگیزشی، برای کمک به ایجاد انگیزه و موفقیت در عملکرد ارائه شده است. به یاد داشته باشید که وظیفه یک رهبر واقعی، تلاش برای بهبود در همه زمینه­ های زندگی و همچنین کمک به دیگران برای توانمندسازی آن‌ها می‌باشد. همواره برای بهبود ویژگی‌های رهبری خود و همچنین اطرافیان خود، متمرکز شوید. در اینجا 20 مورد از نقل‌قول‌ها و جملات انگیزشی محبوب من، برای رهبران کسب و کار آمده است.
1- صداقت، ارزشمندترین و قابل احترام‌ترین ویژگی‌های یک رهبر است. همیشه آن را در همه کارها، مد نظر داشته باشید.
2- رهبری، توانایی کسب نتایج فوق‌العاده از افراد معمولی است.
3- رهبران، همیشه به دنبال بهترین نتایج هستند و نتایج ضعیف یا متوسط را نمی ­پذیرند.
4- وضوح و شفافیت در اهداف، کلید رهبری موفق و اثربخش است. اهداف شما چیست؟
5- بهترین رهبران، همیشه در مورد یک مساله حساسیت زیادی دارند و آن توجه به افراد پیرامون خود است
6- افراد عادی، تمرکز خود را بر مشکلات قرار می­ دهند، در صورتی­ که رهبران موفق، بر حل آن مشکلات تمرکز می ­کنند.
7- مهمترین مسئولیت رهبری، تفکر در مورد آینده است و هیچ­کس دیگری این کار را برای شما انجام نمی‌دهد.
8- رهبران موفق می‌دانند که آن‌ها بیشتر به افراد زیرمجموعه خود وابسته هستند تا آن‌ها به رهبران خود.
9- رهبران، هرگز واژه شکست را به کار نمی‌برند، و بلکه آن را به‌‌عنوان یک تجربه یادگیری می‌دانند.
10- در انجام همه امور خود به قانون طلائی مدیریت عمل کنید. به گونه­ ای دیگران را مدیریت کنید که دوست دارید با شما رفتار شود.
11- رهبران برتر، اشتباه خود را می‌پذیرند و ضررهای خود را کاهش می‌دهند. تصمیم بگیرید که در ذهن خود، تغییرات لازم را ایجاد کنید و بر تصمیمات اشتباه خود اصرار نورزید.
12- رهبران، متفکران پیش‌بینی هستند. آن‌ها تماماً پیامدها و جوانب تصمیمات خود را قبل از عمل و اقدام در نظر می‌گیرند.
13- آزمون واقعی برای رهبری این است که عملکرد شما در هنگام بحران چگونه است؟
14- رهبران فقط بر یک مساله تمرکز می‌کنند و آن هم مهم‌ترین مساله است و تا زمان تحقق کامل آن، در آن مساله می مانند.
15- سه نکته‌ای کلیدی موفقیت عبارتند از توجه، مراقبت و ادب. با همه مؤدب باشید.
16- احترام، مهم‌ترین عامل تعیین‌کننده رهبری با عملکرد بالا است. هر چقدر اطرافیان به شما احترام می‌گذارند، تعیین می ­کند که آنها چگونه به‌خوبی عمل می‌کنند.
17- رهبری، بیشتر نشان­ دهنده شخصیت شماست، و نه کارهایی که انجام می­ دهید.
18- رهبری، نیازمند توانایی عکس ­العمل سریع در مواجهه با فرصت‌ها است.
19- رهبران، نوآور، کارآفرین و آینده‌گرا هستند. آن‌ها تمرکز خود را بر انجام کارها می‌گذارند.
20- رهبران، هیچ‌گاه راضی نمی‌شوند. آن‌ها دائما در تلاش برای موفقیت بیشتر هستند.

111 جمله انگیزشی از افراد مشهور برای موفقیت در زندگی
انتشار : ۲۵ آبان ۱۳۹۹

برچسب های مهم

19 مفهوم موفقیت + 26 راز موفقیت در زندگی و کار


بسیاری از افراد درباره موفقیت صحبت می کنند. آنها معمولا می گویند که می خواهند در زندگی یا زمینه ای خاص موفق شوند اما زمانی که فرصت مناسب برای آنها فراهم می شود، هیچ کار مفیدی را انجام نمی دهند. چرا که آنها خصوصیاتی که افراد برای موفقیت در هر زمینه ای به آن نیاز دارند را در ذهن خود ایجاد نکرده اند. مطمئنا همه افراد دوست دارند که پول زیادی را به دست بیاورند، ماشین بهتری را سوار شوند و شغل بهتری را داشته باشند اما مسئله مهم این است که خواستن تنها کافی است. تا زمانی که اهداف مشخص و قابل دستیابی را برای خود تعیین نکنید و آن را روی کاغذ نیاورید، نمی توانید موفقیتی را نیز تجربه کنید.

19 مفهوم موفقیت
موفقیت چیست؟ آیا ثروت است؟ آیا شاد بودن است؟ در تعریف لغوی آن می توان گفت که موفقیت رسیدن به احترام یا شهرت زیاد است. موفقیت در درست و مطلوب بودن نتیجه یک تلاش است. موفقیت زمانی معنا پیدا می کند که کسی یا چیزی به آن هدفی که تعیین شده است دست پیدا کند. به گفته زیگ زیگلر یکی از معروف ترین متخصصان موفقیت در زندگی در کتاب خود با عنوان «به دنیا آمده اید تا برنده شوید» اعتقاد دارد که موفقیت را نمی توان در یک جمله تعریف کرد. از نظر او موفقیت ترکیبی از چند مورد متفاوت است. البته او باور داشت که تعریف موفقیت برای هر کس متفاوت است و همه به یک اندازه و به یک شکل موفقیت را ندیده و به آن نمی رسند. در ادامه 20 تعریف مختلفی که در خصوص موفقیت وجود دارد را به شما ارائه خواهیم داد. تعریف موفقیت خود را پیدا کرده و از آن برای معنا دادن به زندگی خود استفاده کنید.

1.موفقیت یعنی همیشه بهترین خود باشید
موفقیت زمانی به دست می آید که شما همه تلاش خود را برای به نتیجه رسیدن یک کار به صورت کامل انجام دهید.

2.موفقیت یعنی اهداف خود را به درستی تعیین کنید
در هنگام تعیین اهداف خود واقع بین باشید.. با تعیین یکسری اهداف انتزاعی نمی توان موفقیتی را به دست آورد.

3.موفقیت یعنی جایی به نام خانه داشته باشید
خانه در واقع جایی است که قلب شما به آرامش می رسد. اگر جایی را دارید که بتوانید آن را خانه بنامید، پس قطعا شما فرد موفقی هستید.

4.موفقیت یعنی بتوانید تفاوت میان نیاز و خواسته را درک کنید
اگر شما بتوانید تعهدات ماهانه خود را برآورده کنید و به نیازهای اصلی خود پاسخ بدهید، شما فرد موفقی هستید.

5.موفقیت یعنی خودتان را باور داشته باشید
اگر شما باور داشته باشید که می توانید، پس قطعا فرد موفقی هستید.

6.موفقیت یعنی میان کار و اشتیاق خود تعادل ایجاد کنید
کار کردن بدون اشتیاق باعث می شود که احساس استرس کرده و به دستاوردهای مناسبی دست پیدا نکنید. به همین دلیل سعی کنید روی چیزهایی تمرکز کنید که شما را هیجان زده می کند.

7.موفقیت یعنی مراقب نیازهای خود باشید
به یاد داشته باشید که قبل از کمک به دیگران، ماسک اکسیژن خود را بردارید.

8.موفقیت یعنی یاد بگیرید که گاهی اوقات باید نه بگویید
موفقیت تنها زمانی به دست می آید که در زندگی خود تعادل داشته باشید. بخشی از این تعادل داشتن توانایی نه گفتن است.

9.موفقیت یعنی بدانید که زندگیتان پر از موارد خوب است
عشق، سلامتی، دوسستان، خانواده و … هم اینها نشان می دهند که زندگی شما تا چه اندازه خوب است.

10.موفقیت یعنی درک کنید که شما نمی توانید بدون از دست دادن چیزی را به دست بیاورید
شما در صورتی می توانید موفق شوید که به دیگران کمک کنید.

11.موفقیت یعنی بر ترس های خود غلبه کنید
غلبه بر ترس باعث می شود که شما احساس شکست ناپذیری کنید. هیچ کس نمی تواند شما را متوقف کند.

12.موفقیت یعنی هر روز یک چیز جدید را یاد بگیرید
افراد موفق می دانند که یادگیری هیچگاه متوقف نمی شود.

13.موفقیت یعنی یاد بگیرید که شکست خوردن در چندتا دعوای کوچک می تواند به پیروزی در یک جنگ بزرگ منجر شود
افراد موفق ، نبردهای خود را به صورت عاقلانه انتخاب می کنند.

14.موفقیت یعنی دیگران را دوست داشته باشید و آنها نیز شما را دوست داشته باشند
داشتن عشق بی قید و شرط بهترین موفقیت در زندگی است.

15.موفقیت یعنی محکم پای باورهای خود بایستید
افراد موفق هرگز در برابر چیزی که با تمام وجود آن را باور دارند، تسلیم نمی شوند.

16.موفقیت یعنی هیچوقت تسلیم نشوید
افراد با پشکار می توانند اتفاقات خارق العاده ای را رقم بزنند.

17.موفقیت یعنی پیروزی های کوچک را جشن بگیرید
هر زمان که به هدفی دست پیدا کردید یا یک مانع را از سر راه برداشتید، زمانی را به جشن گرفتن برای آن اختصاص دهید.

18.موفقیت یعنی ناتوانی های شما نتواند شما را عقب نگه دارد
عدم توانایی نمی تواند موفقیت یک فرد را تعیین کند. هیچ وقت اجازه ندهید ناتوانی هایتان شما را عقب نگه دارند.

19.موفقیت یعنی بفهمید که شما سرنوشت خود را کنترل کنید
سرنوشت شما تحت کنترل خودتان است و باید بدانید که شما در این مسیر تنها هستید. موفقیت می تواند به شکل های مختلفی تعریف شود. هر زمان که بتوانید در پایان یک روز بگویید من روز خوبی را پشت سر گذاشته ام، توانسته داید موفق شوید.

10 راز رسیدن به موفقیت شغلی
موفقیت به عوامل مختلفی بستگی دارد. در اینجا به بررسی مهم ترین ویژگی هایی که شما باید برای دستیابی به موفقیت در شغل و حرفه خود داشته باشید را به شما آموزش خواهیم داد.

1.تحلیل کردن خود را به یک عادت تبدیل کنید
برای موفقیت شغلی باید نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی نمایید. شما باید همواره آماده باشید تا آنها را بپذیرید و از آنها به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنید. در نظر داشته باشید که همه آدم ها منحصر به فرد هستند. یک برنده این توانایی را دارد که بتواند نقاط ضعف خود را شناسایی و راه های غلبه بر آنها را پیدا کند. آیا شما از نداشتن مهارت های ارتباطی رنج می برید؟ آیا می توانید برای شرکت خود معاملات را به خوبی پیش ببرید؟ آیا شما توانایی حل مشکلات را دارید؟ انگیزه های شما برای پیش روی در زندگی چه چیزهایی هستند؟ چه عواملی باعث می شوند که شما کار خود را رها کنید؟ شما باید این سوالات را از خود پرسیده و بیشتر و بیشتر آرایش ذهنی خود را شناسایی نمایید. این کار سبب می شود تا بتوانید بهترین راه های ممکن برای داشتن ذهنی مثبت و انجام کارهای مناسب در زمان منساب را پیدا نمایید.

2.چشم انداز مناسب داشته باشید
به اعتقاد والت دیزنی شما اگر بتوانید درباره کاری رویاپردازی کنید، می توانید آن کار را انجام دهید. در ابتدا کار را با تعیین اهداف کوتاه مدت شغلی آغاز کنید. سپس در همان مسیر پیش بروید تا بتوانید به چشم انداز ذهنی خود شکل دهید. همه کارشناسان موفقیت باور دارند که کسانی که توانایی تجسم اهداف خود را دارند، شانس بالاتری برای رسیدن به آن اهداف و تحقق رویاهای خود دارند. با این حال چشم انداز تنها اولین قدمی است که شما باید در مسیر موفقیت بردارید. ارسطو فرآیند موفق شدن را 2000 سال پیش به این شکل تعریف کرده است: شما باید ایده های روشن و قابل اجرایی را برای خود تعریف کرده و آنها را به اهداف خود در زندگی تبدیل کنید. در کنار آن نیز نیاز است که ابزارهای لازم برای دستیابی به این اهداف مثل پول، تکنیک و دانش کافی را نیز داشته باشید. سپس از این ابزارها برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنید. زمانی که شما می دانید که قصد دارید در 5 یا 10 سال آینده در چه جایگاهی باشید، می توانید اقدامات خود را بررسی کرده و ببینید که تا چه اندازه در مسیر رسیدن به اهداف شغلی خود پیشرفت کرده اید. اگر کارهایی که انجام می دهید شما را در مسیر موفقیت پیش نمی برد، پس زمان آن می رسد که رویه خود را تغییر دهید.

3.برای اقداماتی که انجام می دهید برنامه ریزی داشته باشید
شما باید بدانید که می خواهید به کجا بروید و قصد دارید که چگونه مسیر خود را طی کنید. اگر نیاز است برای سال به سال، ماه به ماه و حتی برای ساعت به ساعت خود برنامه ریزی داشته باشید. داشتن یک برنامه آماده به شما کمک می کند تا بتوانید وظایف و پروژه های خود را به سرعت و به شکلی کارآمد انجام دهید. این کار باعث می شود تا کارایی بیشتری را داشته باشید و بتوانید در زمانی مشخص به موفقیت در دستیابی به اهداف خود برسید. به اعتقاد مارک بی، یک ارائه دهنده خدمات حرفه ای آنلاین، داشتن برنامه ریزی سبب می شود تا بتوانید با موفقیت هماهنگ شوید. اما اجرای برنامه موجود نیاز به داشتن نظم در کارها دارد. بنابراین اگر شما می خواهید به موفقیت دست پیدا کنید، نیاز دارید که برنامه ریزی کنید و با نظم و دقت آن را دنبال کنید.

4.روی احساسات خود کنترل داشته باشید
زندگی از لحظات تشکیل شده است. لحظات شادی ، لحظات ناامید، لحظاتی که عاشق می شوید و لحظاتی که احساس می کنید قلبتان شکسته شده است. در تمامی این لحظات شما باید بتوانید احساسات خود را مهار کرده و روی خواسته های خود کنترل داشته باشید. احساسات شما نباید روی رفتار و اعمال شما تاثیر بگذارند. شما باید بدانید که مسیر موفقیت هموار نیست و شما زمانی برای استراحت در این مسیر ندارید. پس بدون در نظر گرفتن و با تلاش برای رسیدن به موفقیت در زندگی تلاش کنید.

5.از اینکه سختکوش باشید اصلا خجالت نکشید
احتمالا تاکنون بارها شنیده اید که هیچ جایگزینی برای سختکوشی در زندگی وجود ندارد. اما متاسفانه این جمله را همیشه فراموش می کنیم. موفقیت به سادگی به دست نمی آید. باید برای آن تلاش کنید تا بتوانید به آن دست پیدا کنید. مطمئنا شما این گفته را از قبل می دانستید اما به آن دقت کافی نداشته اید.

6.مثبت فکر کنید
شکست بخشی از چرخه موفقیت است. شما نمی توانید با داشتن ترس از شکست هیچ وقت موفقیتی را تجربه کنید. میلیون ها نمونهه در جهان وجود دارد که بارها و بارها شکست خورده اند اما در نهایت توانستند به هدفی که داشته اند به بهترین نحوه دست پیدا کنند. فردی که دارای نگرش مثبت بوده و خوش بین است، در مقایسه با فردی که تنها شکایت کرده و گله گذاری می کند شانس بیشتری برای کشف فرصت های جدید یا پیدا کردن راه حل مشکلات خود دارد. ذهن مثبت همانند یک آهنربای قوی عمل کرده و راه را به شما نشان می دهد. یک قدم جلو رفته و شبکه ای از افراد مثبت اندیش را در اطراف خود جمع کنید. افراد منفی تنها می توانند انرژی شما را بگیرند اما افراد مثبت به شما کمک می کنند تا احساس شادابی و انرژی بیشتری را داشته باشید.

7.روحیه تیمی خود را بهبود ببخشید
در یک سازمان شما و همکارانتان برای یک هدف مشترک تلاش می کنید. اگر می خواهید نتایج بهتری را کسب کنید و در حرفه خود پیشرفت کنید، باید یاد بگیرید که یک عضو تیم خوب و در کنار آن یک رهبر قدرتمند باشید. راتان تاتا، ممیلیونر هندی باور دارد که اگر کسی می خواهد در مسیری سریع پیش برود باید به تنهایی این کار را انجام دهد. اما اگر کسی می خواهد در یک مسیر طولانی پیش برود، باید در کنار دیگران قدم بزند.

8.میان اهداف کاریتان هماهنگی وجود داشته باشد
یک شرکت زمانی که شما را استخدام می کند در واقع این انتظار را از شما دارد که بتوانید به آنها در دستیابی به اهداف کسب و کارشان کمک کنید. اگر اهداف شخصی شما با اهداف شرکت شما مطابقت نداشته باشد، شما نمی توانید در طولانی مدت در کنار آنها کار کنید و خیلی زود احساس ناامیدی می کنید. حتی اگر هم به کار خود در شرککت ادامه دهید، از تمام انرژی و فکر خود استفاده نمی کنید و این اتفاق نه برای شما و نه برای شرکتتان مفید نخواهد بود. از این رو مهم است که میان اهداف کاری شما و اهدف کاری شرکتتان هماهنگی وجود داشته باشد. شما باید مسئولیت کامل کاری که انجام می دهید را بپذیرید و از تمام انرژی خود را بهتر شدن شرایط کاری استفاده کنید.

9.همواره انگیزه خود را برای موفق شدن حفظ کنید
کسانی می توانند به موفقیت دست پیدا کنند که واقعا به دنبال آن باشند. اگر شما آماده باشید که برای رسیدن به اهداف خود فداکاری کرده و انگیزه خود را در تمامی مراحل زندگی حفظ کنید، می توانید به هر آنچه که به دنبال آن هستید دست پیدا کنید. پس برای دستاوردهای کوچک خود جشن گرفته و از شکست های خود درس بگیرید.

10.به رویایی که در ذهن دارید تعهد داشته باشید
داشتن تعهد به رویاهای در ذهن یکی از مهم ترین جنبه های دستیابی به موفقیت بیشتر در زندگی است. اگر شما به صورت کامل و صد در صد به زندگی خود و اهدافی که دارید تعهد داشته باشید، مطمئنا می توانید به آن دست پیدا کنید.

16 راز رسیدن به موفقیت در زندگی

1.از منطقه امن خود خارج شوید
تا زمانی که در منطقه امن خود باقی بمانید، نمی توانید دستاورد خاصی را داشته باشید. فراموش نکنید که برای موفق شدن باید سعی کنید ریسک پذیر باشید.

2.هرگز تسلیم نشوید
تقریبا هیچ کاری با همان تلاش اول نتیجه نمی دهد. اما فقط به اینکه یک کار عملی به نظر نمی رسد به این معنا نیست که واقعا هم جواب نخواهد داد. این بدین معنا است که شاید روشی که برای انجام دادن آن انتخاب کرده اید مناسب نبودهه است. در نظر داشته باشید که اگر انجام کاری آسان بود، همه آن کار را انجام می دانند و فرصتی برای شما باقی نمی ماند.

3.زمانی که می خواهید دست از کاری بکشید، از همیشه به هدفتان نزدیک تر هستید
یک ضرب المثل چینی وجود دارد که می گوید: «وسوسه رها کردن کاری دقیقا قبل از رسیدن به موفقیت به بیشترین حد خود خواهد رسید.»

4.همواره برای بدترین ها آماده باشید
همیشه برای اینکه کمترین دستاورد را در تلاش های خود داشته باشید، آماده باشید. این آمادگی به شما کمک می کند تا بتوانید عملکرد بهتری را در مواقع وقوعع مشکلات داشته باشید.

5.روی آنچه که می خواهد اتفاق بیافتد متمرکز شوید
همیشه این ضرب المثل قدیمی را به خاطر داشته باشید: «هر چیزی که به آن فکر می کنید، برای شما اتفاق می افتد.»

6.در حال زندگی کنید
مهم نیست که شرایط شما تا چه دشوار است، اگر در حال زندگی کنید و بیش از اندازه به آینده چشم ندوزید، می توانید از آن شرایط عبور کنید. با این روش شما هر روز یک دستاورد مناسب را خواهید داشت.

7.همیشه رو به جلو حرکت کنید
همیشه سعی کنید به دنبال بهبود شرایط باشید. هیچ وقت از انجام دادن کارهای جدید دست نکشید. زمانی که شما دست از بهتر کردن خود بکشید، مرگ موفقیت شما فرا می رسد. هدف خود را بهتر شدن در هر روز و هر لحظه قرار دهید و هر روز برای این هدف تلاش کنید.

8.سریع تصمیم بگیرید
به خاطر داشته باشید که تکومسه شرمن، ژنرال معروف در جنگ داخلی آمریکا گفته بود: «برنامه خوبی که امروز با خشونت اجرا شود بسیار بهتر از برنامه کاملی است که فردا اجرا می شود.»

9.میزان اهمیت هر چیزی را تعیین کنید
برای خودتان تعیین کنید که هر چیزی در زندگیتان تا چه اندازه از اهمیت برخوردار است. این امر سبب می شود تا بتوانید اقدامات موثری را داشته باشید.

10.کارهای خود را مدیریت کنید
هر چیزی که به درستی مدیریت نشود، خیلی راحت از بین رفته و خراب می شود. اگر دچار مشکلی شده اید و دقیقا منشا آن را نمی دانید، بهتر است اندکی زمان گذاشته و بخش هایی که پیش تر به آنها توجه نکرده اید را مورد بررسی قرار دهید. مطمئن باشید می توانید مشکل پیش آمده را پیدا کرده و حل نمایید.

11.بیشتر از توجه به رقبا، به عملکرد خودتان دقت کنید
شما باید به رقیبان خود توجه داشته باشید. اما بیشتر از توجه به آنها باید به عملکرد خودتان ددقت کنید. زمانی که به رقیبان خود نگاه کنید، به خاطر داشته باشید که همه چیز از راه دور عالی به نظر می رسد.

12.هرگز به دیگران اجازه ندهید به جای شما تصمیم بگیرند
در جوامع بشری امروز، قوانین و مقررات بسیار زیادی وضع شده است. شما این امکان را دارید که کارهایی که دوست دارید را انجام دهید و هیچ کس نمی تواند شما را در این مسیر متوقف کند. تنها چیزی که باید در نظر داشته باشید این است که اقداماتتان در مسیر قانونی پیش برود.

13.هرگز انتظار نداشته باشید که زندگی عادلانه باشد
زندگی هیچوقت عادلانه نیست. شما باید این موضوع را پذیرفته و بدانید که تنها خودتان هستید که می توانید زندگی خود را تغییر دهید. شما بهترین خود باشید، حتی اگر به نظرتان هیچ چیز عادلانه به نظر نرسد.

14.مشکلات خودتان را حل کنید
شما با ارائه راه حل های خاص خود، می توانید به یک مزیت رقابتی مجهز بشوید. به باور بنیانگذار سونی: «شما هرگز با دنبال کردن دیگران نمی توانید در تکنولوژی، کسب و کار یا هر چیز دیگری موفق شوید.»

15.خیلی خودتان را جدی نگیرید
همیشه نیمی از کارهایی که ما انجام می دهید به شانس بستگی دارد. هیچ یک از ما به آن اندازه ای که انتظار داریم روی خودمان تسلط نداریم.

16.همیشه دلیلی برای لبخند زدن وجود دارد
دلیل خودتان را پیدا کنید. حتی اگر هم نتوانستید دلیلی برای لبخند زدن خود پیدا کنید، کافی است به یاد بیاورید شما واقعا خوش شانس هستید که الان زنده هستید و زندگی می کنید. زندگی کوتاه است. پس از زندگی لذت ببرید.

19 مفهوم موفقیت + 26 راز موفقیت در زندگی و کار
انتشار : ۲۵ آبان ۱۳۹۹

برچسب های مهم

10 قدم برای رسیدن به هر هدفی که در سر دارید


مهربانی، هوش و شجاعت همه ی این صفات با ارزش هستند اما در مقایسه با آنچه که هر یک از ما بیشترین تلاش را برای موفقیت در زندگی داریم کمرنگ می باشند: قدرت مسئولیت پذیری شخصی مهمترین صفت یک فرد است. نویسندگان این مقاله برای اولین باردر دو دهه قبل در یکی از پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز با عنوان اصل The Oz فلسفه پاسخگویی خود را به جهانیان معرفی کردند. از آن زمان، میلیون ها نفر آنها را به عنوان “بچه های اُز” می شناسند. مطمئنا “ملاقات با دوروتی”، “مترسک”، مرد لاغر اندام و گاو بزدل را از فیلم سال 1939 “جادوگر اوز” بر اساس رمان کلاسیک کودکان فرانک بام به یاد خواهید آورد. همه شخصیت های اصلی به سمت شرایط ناامید کننده ای فراتر از کنترلشان سوق داده می شوند. گردباد دوروتی را از مزرعه خود در کانزاس دور می کند و او را بر خلاف خواست خود به دنیای خیالی عجیبی می برد. مترسک در میان ذرت و کلاغ ها زندگی کسل کننده ای را می گذراند زیرا خالق او به داشتن مغز بها نداده است. مرد لاغر اندام در مکان خود پوسیده است و قادر به انجام کاری نیست. زیرا دل و دماغ حرکت کردن را ندارد. و شیر بزدل دوست داشتنی؟ او فاقد شجاعت و شهامت است و به همین دلیل زندگی خود را در سطحی بسیار پایین تر از توانایی خود می گذراند. با داشتن احساس قربانی کمبودها و شرایط موجود بودن، شخصیت ها معتقدند که نمی توانند به تنهایی مسائل را تغییر دهند، بنابراین آنها به امید یافتن یک جادوگر قدرتمند که در همه مشکلات زندگی آنها را یاری دهد، در جاده آجری زرد رنگ راهی سرزمین اوز می شوند. در بطن پیام هر دو، یک اصل ساده نهفته است: «اجازه ندهید شرایط شما برای شما تعریف کند که شما چه کسی هستید و چه کاری انجام می دهید». به عبارت دیگر امید کسب موفقیت در آینده را در دست برخی جادوگران قرار ندهید. تکیه بر کسی یا چیزی برای نجات شما، احساس قربانی کردن را به ارمغان می آورد که توانایی شما در داشتن تفکر واضح، خلاقانه و سریع را از بین می برد. در عوض، مسئولیت تغییر شرایط خود را بر عهده بگیرید تا اتفاقات خوب، مثبت و تغییر در بازی شروع به رخ دادن کنند.
در این مقاله ، 10 راهنمایی ارائه شده است که از طریق آن شما بتوانید تغییرات عمده در زندگی خود ایجاد کنید یا فقط مسائل جزئی را اصلاح کنید. این نکات خواندنی به شما کمک می کند تا قدرت مسئولیت پذیری و پاسخگویی شخصی را برای تصمیم گیری ها، موفقیت ها و شکست های خود بر عهده بگیرید.

1. مسئولیت پذیری را باز تعریف کنید
آیا صرف ذکر واژه پاسخگویی باعث ایجاد دلهره در شما می شود؟ دیدگاه منفی (و غیرقابل تامل) از پاسخگویی در فرهنگ لغت بدین صورت تعریف شده است: “مشروط بر گزارش، توضیح یا توجیه؛ پاسخگو یا مسئول بودن.” هدفمند بودن و صادق بودن نسبت به خود نباید کار سختی در نظر گرفته شود. شما باید مسئولیت پذیری خود را به عنوان هدیه ای نسبت به خودتان ببینید، چیزی شبیه به یک طرز فکری داوطلبانه برای اطمینان از موفقیت، نه چیزی که مجبور هستید.حتی در صورت تنفر از آن، با آن کنار آیید.

2. فکر کنید زندگی شما به آن وابسته است
هنگامی که به یک طرز فکر مصمم و خلاق روی می آورید، شروع به کشف راه حل برای چالش هایی می کنید که احتمالا فکر می کردید از کنترل شما خارج بوده اند. اگر زندگی شما به این گونه مسائل بستگی داشت آیا برای نجات خودتان به سمت ایده یا استراتژی جدیدی می رفتید؟ حتما هدفی که می خواهید به آن دستیابی داشته باشید یا مشکلی که می خواهید حل کنید احتمالا سناریوی زندگی یا مرگ نیست بلکه بسیاری از راه حل های خلاقانه وقتی شما همه چیز را در نظر می گیرید به دست می آید. در حالی که ممکن است زندگی شما در معرض خطر نباشد اما موضوع خوشبختی و موفقیت شما در میان است.

3. وقتی نمی توانید شرایط خود را کنترل کنید، اجازه ندهید که شرایط شما را کنترل کنند
در 22 مارس 2012 ، ارتش ایالتی مالی به کاخ ریاست جمهوری حمله کرد و دموکراسی 20 ساله این کشور غرب آفریقایی را سرنگون کرد. در آشفتگی موجود، شبه نظامیان کنترل دو سوم کشور را به دست گرفتند و انتخابات دموکراتیک پیش روی را منحل کردند. به گفته ی ییا ساماكه، شهردار شهر كوچك اولسبوگو (Ouélessébougou )، که تقریباً 40 مایل از هرج و مرج فاصله داشت، زمانی که کودتا اتفاق افتاد لحظه ی غم انگیزی بود. او می گوید: “من وارد اتاق نشیمن شدم و کاملا در مبل فرو رفتم. همسرم آمد و مرا سگلمه زد. باورم نمی شد. به او گفتم، ‘من در خانه به دنبال همدلی هستم. چرا مرا میزنی؟ “او گفت ،” از این حال خارج شو و کاری کن. ” این که آیا شما خودتان از روی مبل بلند می شوید یا نیاز دارید کسی شما را از جایتان بلند کند مهم نیست، نکته این است که از آن حال خارج شوید و کاری انجام دهید.

4. شما باید سماجت بیشتری بخرج دهید
هر چیز در زندگی هزینه مشخصی دارد مثل انرژی، تلاش، صبرو منابع. طبیعی است که چیزهای خوب زندگی را بدون پرداخت هزینه بخواهید: می خواهید وزن کم کنید اما نمی خواهید ورزش کنید یا غذا های مورد علاقه خود را نخوربد. می خواهید ارتقاء شغلی پیدا کنید اما نمی خواهید اضافه کاری کنید. موفقیت زمانی حاصل می شود که شما به یک نقطه اوج چشم دوخته باشید و بیشتر از آنکه از هزینه رسیدن به آن بترسید، آرزو کنید تا به هدف خود برسید.

5. اجازه ندهید جاذبه شما را به سمت پایین بکشاند
درست همانطور که سیارات عظیم، جاذبه ای را ایجاد می کنند – همه چیز را به سمت خود می کشند – به نظر می رسد که مشکلات سخت و موانع چالش برانگیز جاذبه کافی دارند تا شما را از به دست آوردن آنچه می خواهید منحرف کنند. هرچه این چالش ها بزرگتر و سخت تر شوند ، این نیرو بزرگتر و قوی تر می شود. تسلیم نشوید!

6. هرگونه دستیابی به موفقیت نیاز به شکستن محدودیت ها دارد
جیم کری کمدین مشهور آمریکایی، روزگاری پس از اینکه پدرش شغل خود را از دست داد آنقدر فقیر شد که خانواده اش در یک خودروی ون زندگی می کردند. زمانی نیز خانواده کری در چادر روی چمن یکی از بستگان خود می خوابیدند. اما کری به آینده خود و چیزهایی که می خواست در زندگی به انجام برساند اعتقاد داشت. بعد ها یک شب جیم کری در اوایل شروع حرفه طنز خود، اتومبیل تویوتا خود را سوار شد و به طرف تپه هالیوود راند. او پس از پیاده شدن از خودروی خود در حالی که مشرف به لس آنجلس ایستاده بود، دفترچه چک خود را بیرون آورد و یک چک 10 میلیون دلاری برای خود نوشت. سپس این جمله را روی آن درج کرد: “برای انجام خدمات بازیگری”. پس از آن چک را در کیف پول خود گذاشت. در آن لحظه، کری عزم شخصی خود را ثابت کرد. در طی پنج سال آینده، عملی کردن وعده های کری به خودش منجر به شهرت جهانی وی شد. در اوج کارش برای هر فیلم 20 میلیون دلار برای بازیگری دریافت می کرد. وقتی قدرت درونی خود را کشف می کنید می بینید که شما حق، توانایی و حتی تعهدی دارید که بهترین واقعیت خود را ایجاد کنید.

7. بازخورد بخواهید
درخواست مشاوره و انتقاد از دیگران باعث ایجاد مسئولیت پذیری می شود. برای این کار باید مربی، دوست، همکار یا افراد دیگری را که برای این کار مناسب هستند متقاعد کنید و بدانید که واقعا چه فکری نسبت به شما می کنند. باید اطمینان داشته باشید که آنها در صحبت های خود کاملا صادق باشند. داشتن بازخورد برای غلبه بر نقاط کور و دستیابی به نتایج بهتر کلیدی است.

8. از خود بپرسید، آیا من یک مستاجر هستم یا یک مالک؟
ما بیشتر به چیزهایی که خودمان مالک آن هستیم اهمیت می دهیم. زیرا ما روی موضوعات زودگذر سرمایه گذاری نمی کنیم چرا که ترجیح می دهیم ریسک کمتری متوجه ما باشد. آیا تا به حال خودرو کرایه ای را شسته اید؟ البته که نه. وقتی چیزی را در اختیار دارید – خواه یک خودرو باشد، یک کار شخصی یا یک رابطه – شما نوعی سرمایه گذاری انجام می دهید که معمولا شامل یک نوع فداکاری است. وقتی چیزی را کرایه می کنید، می توانید بدون از دست دادن چیزی نسبت به آن بی توجه باشید. اگر واقعا متعهد به رسیدن به هدف خود هستید از تمام توان خود استفاده کنید.

9. به تلاش خود ادامه دهید
پیدا کردن راه حل ها دقیقا مثل حفر برای کشف طلا است. برنامه ی تلویزیونی Discovery Channel Gold Rush زندگی معدنکاران معاصر امروزی را دنبال می کند زیرا آنها در برابر زمان، یکدیگر و طبیعت به امید کسب مال به رقابت می پردازند. ابتدا کارگران معدن قبل از شروع عملیات معدن کاوی واقعی، باید لایه رویی به عمق 6 تا 12 متر از خاک و سنگ را از بین ببرند. در زیر این خاک به ظاهر بی ارزش، آنها به خاک ارزشمند می رسند. هر چه عیار این لایه بیشتر باشد طلای بیشتری نیز پیدا می کنند. در پایان آنها باید چندین تن خاک را جابجا کنند تا فقط 1 اونس طلا پیدا کنند. این کار بسیار سخت است اما ارزش مالی زیادی به همراه دارد. راز اصلی موفقیت آنها: به تلاش خود ادامه دهید!

10. آن را انجام دهید!
چطوری این کار را انجام می دهی؟ چگونه واقعا مسئولیت پذیری شخصی برای شما کار می کند؟ اگر راه آسان تری وجود داشت بهتر نبود؟ دکمه ای که می توانستید فشار دهید و به خواسته خود برسید؟ شاید برنامه ای در تلفن همراه تان باشد که بتوانید از آن استفاده کنید؟ خوب واقعا یک دکمه سوئیچ یا یک برنامه جادویی وجود ندارد.
شما باید این انتخاب را انجام دهید که آرزوها یا چالش های خود را در چرخه بازی مقصر و چرخه قربانی تحقق بخشید. موفقیت واقعی نه از بیرون بلکه از درون به دست می آید. جادوگری وجود ندارد. مسئولیت پذیری بیشتر شخصی، کلید موفقیت در هر کاری است که انجام می دهید

10 قدم برای رسیدن به هر هدفی که در سر دارید
انتشار : ۲۴ آبان ۱۳۹۹

برچسب های مهم

تعریف مذاکره – اصول و فنون مذاکره موفق کدامند؟


مذاکره چیست؟
مذاکره بحثی است استراتژیک با هدف یافتن راهی برای حل مساله ای مشخص به روشی که برای هر دو طرف آن قابل قبول باشد. طی یک مذاکره دو طرف سعی می کنند تا طرف دیگر را ترغیب کنند که با دیدگاه آنها موافقت کند. زمانی که افراد وارد مذاکره می شوند در اصل تلاش می کنند تا از بحث و درگیری جلوگیری کنند و بتوانند بر سر موضوع مورد بحث با یکدیگر سازش نمایند. در اصل می توان گفت که در مذاکرات نوعی داد و ستد وجود دارد. یعنی یکی از طرفین در صدر مذاکرات قرار می گیرد و طرف مقابل در قبال دریافت امتیازاتی با خواسته های آن موافقت می کند. طرفین مذاکرات می توانند تغییر کنند. برای مثال ممکن است یک مذاکره میان خریدار و فروشنده صورت بگیرد اما مذاکره دیگر میان کارفرما و کارمند شکل بگیرد. گاهی نیز مذاکرات در سطح دولتی و میان دو یا چند کشور اتفاق می افتد.

مذاکرات چگونه شکل می گیرند؟
مذاکرات متشکل از دو یا چند طرف مستقل است که برای رسیدن به یک هدف نهایی از طریق مصالحه یا ارائه قطعنامه ای که مورد قبول همگان است گرد هم جمع می شوند. طی آن یکی از طرفین مواضع خود را مطرح می کند و طرف دیگر ممکن است شرایط عنوان شده را بپذیرد یا آن را رد کند. این روند تا زمان شکل گیری یک توافق میان طرفین و ارائه یک قطعنامه مشترک ادامه خواهد داشت. شرکت کنندگان باید قبل از مذاکره تا حد امکان درباره مواضع طرف مقابل خود اطلاعات کسب کنند. این اطلاعات شامل نقاط قوت و ضعف طرف مقابل می باشد. همچنین باید برای دفاع از مواضع خود و پاسخ های احتمالی طرف مقابل نیز آمادگی لازم را پیدا کنند. مدت زمان مذاکرات نیز به موقعیت بستگی دارد. مذاکرات می توانند از چند دقیقه تا چندین روز برای موقعیت های پیچیده زمان ببرند. به عنوان مثال، یک خریدار و فروشنده ممکن است برای معامله کردن یک ماشین بین چند دقیقه تا چند ساعت با یکدیگر مذاکره کنند. اما مذاکره میان دولت های دو یا چند کشور ممکن است ماه ها یا سال ها زمان ببرد تا توافقی حاصل شود.

اهمیت مذاکره
تکنولوژی در تجارت جهانی امروز به سرعت در حال پیشرفت است. با این وجود برخی چیزها همواره ثابت خواهند بود. هنر مذاکره به اندازه داشتن مهارت در کسب و کار مهم است و هیچ وقت نیاز به آن از بین نمی رود. اما سوال اینجاست که چرا واقعا هنر مذاکره مهم است؟ داشتن مهارت مذاکره قوی می تواند میان یک مصالحه موثر و یک ضرر عظیم تفاوت ایجاد کند. به همین دلیل است داشتن مهارت مذاکره برای موفقیت در تجارت از اهمیت بالایی برخوردار است و می تواند موفقیت شما را سبب شود. اما مهارت های مهم در مذاکره چیست و چرا داشتن این مهارت ها از اهمیت بالایی برخوردار است؟
داشتن اعتماد به نفس
یکی از مهارت های بسیار مهم مذاکره این است که شما بدانید چه زمانی باید حرف بزنید
در مذاکرات خود رفتار عادلانه ای داشته باشید
داشتن مهارت ارتباط با افراد نیز امری بسیار مهم به شمار می رود

7 عنصر مهم مذاکره
اکثر انسان ها، استعداد مذاکره خدادادی ندارند. اما خبر خوب این است که تحقیقات نشان می دهند که افراد می توانند به شکل قابل توجهی این مهارت را با آموزش، آماده شدن و تمرین در خودشان بهبود بخشند. اعضای پروژه مذاکره “هاروراد” چارچوبی را برای کمک به افراد به منظور آماده شدن موثر برای داشتن مذاکرت بهتر تهیه نموده اند. این چارچوب 7 مورد از اصلی ترین مهارت های لازم برای شناخت اهداف، آماده شدن برای پیشامدها و استفاده از فرصت ها در مذاکره را به شکلی موثر معرفی کرده اند. تمامی این موارد در کتاب “راهنمای حل اختلافات” پاتون معرفی شده اند. این هفت عنصر عبارتند از:

1. علایق و منافع
محرک‌های اساسی مذاکره، سود و منفعتی است که از آن مذاکره عاید افراد می‌شود. با وجود اینکه در مذاکرات از آنها سخنی بیان نمی‌شود اما آنها انگیزه ما، برای آنچه که انجام می‌دهیم و آنچه که می‌گوییم را می‌سازد. به همین جهت است که مذاکره کنندگان با تجربه، مواضع همتایان خود را بررسی می‌کنند تا منافع آن‌ها را بهتر درک کنند.

​ 2. مشروعیت و عدالت
اگر ما یک معامله عادلانه داشته باشیم، بسیاری از تصمیمات ما در مذاکرات اجرایی خواهدشد. تصور کنید کسی در معامله‌ای احساس ‌کند که طرف مقابل قصد سواستفاده از وی را دارد، آنگاه رد شدن پیشنهاد طرف مقابل غیرقابل باور نخواهد بود. پس برای موفقیت در مذاکره، باید پیشنهاداتی را طرح کنیم که دیگران آن را منصفانه بدانند.

​ 3. روابط
پس از مذاکره، ارتباط خود را با طرف مقابل خود حفظ کنید و بر این باور نباشید که دیگر او را ملاقات نخواهید کرد. کسب‌وکار آینده، شهرت و بسیاری از فاکتورهای کاری شما وابسته به روابطی خواهد بود که با دیگران داشته‌اید لذا بسیار اهمیت دارد که روابط خود را تقویت کنید.​

4. گزینه های جایگزین و BATNA
ما با شرکت در مذاکرات در صدد اجرایی کردن اهداف خود برمی‌آییم و از هیچ تلاشی برای محقق کردن آنها فروگذار نخواهیم‌ کرد اما باید گزینه‌های جایگزین را هم مد نظر داشته باشیم تا در صورت محقق نشدن اهدافمان، چه چاره‌ای بیندیشیم و دست به چه اقداماتی بزنیم. ​

5. گزینه ها
به هر انتخابی که طرفین برای دستیابی به منافع و اهداف خود در مذاکره در نظر می‌گیرند، گزینه گفته می‌شود. عموما افراد با سرمایه‌گذاری روی شباهت‌ها و تفاوت‌های خود، سعی در به‌ وجود آوردن یک معامله دو سر برد دارند که این موضوع سبب ارزش بخشیدن به مذاکره می‌شود و نتیجه‌ای جز بهبود رضایتشان نخواهد داشت.

6. تعهدات
تعهد در مذاکره صورت‌های گوناگون دارد. می‌تواند به صورت توافق، تقاضا، پیشنهاد و یا حتی قول یک یا چند طرف تعریف شود. تعهد می‌تواند شامل توافقی برای ملاقات در زمان و مکان خاصی یا یک پیشنهاد رسمی و قراردادی امضا شده باشد.

7. ارتباطات
مذاکره با هر روشی باشد، چه آنلاین چه تلفنی یا رو در رو، شما با فرد یا افراد دیگر در ارتباط خواهید بود. موفقیت در مذاکره به انتخاب ارتباطات شما بستگی دارد. یعنی چه گزینه‌هایی را مطرح کنید و چه نوع پیشنهاداتی را رد یا قبول کنید. برای موفقیت در مذاکره می‌توانید با طرح سوالات مربوط و تجزیه و تحلیل، موضوع را عمیق‌تر بررسی کنید.

​ 5 مرحله اصلی در فرآیند مذاکره
می توان روند مذاکره میان گروه ها و سازمان های مختلف را در 5 گام بررسی نمود. در سازمان های ساختار یافته امروزی که شرایط کاری شکل متفاوتی یافته است، داشتن مهارت مذاکره کافی می تواند نقش بسیار موثری را داشته باشد. موضوع اصلی که باید در روند مذاکره همواره به خاطر داشت این است که شما قرار است طی یک داد و ستد به توافقی دست پیدا کنید که برای تمامی طرفین مذاکره سودمند باشد.
فرآیند مذاکره 5 مرحله دارد. در تمام مراحل یک مذاکره، طرفین با یک روش نظام‌مند در رابطه با نحوه تخصیص منابع کمیاب و حفظ منافع یکدیگر توافق می‌کنند. این 5 مرحله عبارتند از:

1. آماده سازی و برنامه ریزی
قبل از شروع مذاکره، فرد باید تاریخ دقیق مذاکره را بداند تا خود را برای آن آماده کند همچنین باید از سوابق افراد مذاکره کننده و انتظارات و اهداف آنان از مذاکره اطلاعات کافی داشته باشد. اطلاعاتی در رابطه با اینکه چه کسی در جلسه شرکت خواهد کرد و چه درخواست‌هایی خواهد داشت نیز مواردی است که حتما باید خود را برای آن آماده کرد.

2. تعریف قوانین
پس از اینکه برنامه‌ریزی‌های لازم قبل از مذاکره انجام شد، فرد باید قوانین و رویه‌های مذاکره با طرف مقابل را برای خود وضع کند. قوانینی من جمله اینکه مذاکره به کجا قرار است برسد، چه محدودیت‌های زمانی باید اعمال شود و چه مسائلی مذاکره را محدود خواهد کرد.

​ 3. شفاف سازی و توجیه طرف مقابل
در روز مذاکره، طرفین نیازهای اصلی و اهداف خود را به طور صریح و واضح بیان می‌کنند و فرصتی برای اطلاع رسانی به یکدیگر ایجاد می‌کنند تا در مورد اهمیت اهدافشان و چگونگی رسیدن آنها صحبت کنند. در این مرحله ممکن است یکی از طرفین بخواهد اسنادی را برای توضیحات بیشتر و کمک به درک طرف مقابل ارائه دهد.

4. انجام معامله و حل مسئله
ماهیت فرآیند مذاکره تسلیم واقعی و تلاش برای ایجاد یک توافق مناسب است. در مذاکره به هر دو طرف باید امتیازاتی برسد.

5. جمع بندی و اجرای توافق
آخرین گام در فرآیند مذاکره، رسمی کردن موافقتنامه است. موافقت نامه‌ای که در مذاکره وضع شده و به توافق طرفین می‌رسد و برای توسعه و اجرا می‌بایست یک قرارداد رسمی داشته باشد.

انواع مذاکره
مذاکره یکی از مهم ترین کارهایی است که برای پیشرفت در کسب و کار باید مهارت کافی در آن را داشته باشید. به همین منظور باید تعیین کنید که می خواهید مذاکرات را به چه روشی پیش ببرید و در ادامه بر اساس آن برنامه ریزی کرده و جلو بروید. به طور کلی مذاکرات به دو دسته اصلی تقسیم می شوند و آن دو دسته عبارتند از:
مذاکره توزیعی
مذاکرات تلفیقی

میان این نوع از مذاکره تفاوت های بسیار مهمی وجود دارد که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت.

مذاکره توزیعی
اصطلاح توزیع به معنای اعطا یا پراکندگی ارزش است. ماهیت کسب و کارهای مختلف به شکلی است که افراد تلاش می کنند خودشان بیشترین سهم را داشته باشند و حاضرند کمترین میزان ارزش را توزیع کرده و با دیگران شریک شوند. در دنیای مذاکرات نیز شرایط به همین شکل است. دو طرف مذاکره با هدف کسب بیشترین میزان ارزش و اعطای کمترین سهم ممکن به طرف مقابل وارد مذاکره می شوند. یک فروشنده تلاش می کند محصول یا خدمت خود را با بهترین قیمت ممکن به فروش برساند و در مقابل نیز خریدار می خواهد با کمترین هزینه بهترین محصول یا خدمت را دریافت کند. در یک مذاکره توزیعی معمولا افراد بدون اینکه از قبل ارتباطی را با هم د اشته باشند، وارد مذاکره می شوند. البته باید در نظ داشت که در این نوع از مذاکرات خبری از رابطه بلند مدت هم نخواهد بود و همه چیز در همان جلسه به اتمام می رسد. خرید و فروش ماشین یا خانه یکی از بهترین نمونه های مذاکره توزیعی است که در زندگی روزمره حداقل یکبار با آن سروکار داشته ایم. در اصل می توان گفت که این نوع مذاکرات با چانه زنی توسط دو طرف معامله همراه است.

مذاکره تلفیقی
نوع دیگری از مذاکرات که مورد استفاده قرار می گیرد، مذاکره تلفیقی یا یکپارچه است. در این نوع از مذاکره افراد نیاز دارند که مهارت های بیشتری را به کار گیرند تا بتوانند موفقیت بیشتری را تجربه کنند. در شروع معمولا افراد همانند روش قبل با چانه زنی کار خود را آغاز می کنند اما در ادامه سطح مذاکره گسترش پیدا کرده و افراد از مهارت های دیگر خود برای پیش روی موفقیت استفاده می کنند. کلمه یکپارچه به معنای پیوستن چند بخش مختلف به یکدیگر و ایجاد یک بخش واحد است. در مذاکره یکپارچه نیز افراد به یکدیگر می پیوندند و با همکاری به یک هدف مشترک می رسند. در این نوع از مذاکره افراد اعتماد بیشتری را به یکدیگر داشته و معمولا به یک رابطه کاری بلند مدت منجر خواهد شد. زمانی که دو طرف از محیط دور می شوند، احساس می کنند که توانسته اند ارزشی را به دست بیاورند و از این بابت احساس خوبی دارند. در حالت ایده آل هر دو طرف به چیزی که به دنبال آن بوده اند، می رسند.

سطوح مذاکره
به طور کلی برای یک مذاکره می توان 4 سطح مختلف را در نظر گرفت، این سطوح عبارتند از: آماده سازی، شروع، چانه زنی و اتمام آن. در ادامه هر یک از این سطوح را به شکلی مناسب برای شما توضیح خواهیم داد.

1. آماده سازی برای مذاکره
آماده سازی برای موفقیت در روند مذاکره بسیار موثر است. چرا که سبب می شود تا شما اعتماد به نفس خوبی را به دست آورده و بتوانید به شکل بهتری مذاکره را به نتیجه برسانید. سطح آماده سازی برای مذاکره شامل موارد زیر می شود:
جمع آوری اطلاعات: طرفین مذاکره باید تا جایی که امکان دارد درباره طرف دیگر اطلاعات جمع آوری کنند تا بتوانند در مواقع مورد نیاز از آنها استفاده نمایید.
درک افراد درگیر در مذاکره: شناخت افرادی که با آنها مذاکره انجام می دهید نیز از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. شما باید اهداف، نقش ها و موضوعاتی که احتمالا توسط آنها مطرح می شود را درک کنید. این امر سبب می شود تا بهتر بتوانید در جریان روند مذاکره به وضعیت موجود رسیدگی کنید.
اهداف خود را بشناسید: شناخت دقیق اهداف نقش بسیار مهمی را ایفا می کند. لازم است پیش از شروع مذاکره مشخص کنید که تا چه اندازه حاضر هستید به طرف مقابل خود امتیاز دهید و اولویت های شما دقیقا چیست.
تعیین نوع مذاکره: شما باید تعیین کنید که می خواهید چه نوع مذاکره ای را دنبال کنید. مذاکره قرار است به حالت توزیعی باشد یا یکپارچه؟ مشخص کردن این مورد می تواند به روند مذاکره کمک بسزایی کند.
برنامه ریزی: در آخر لازم است بدانید که می خواهید به چه هدفی برسید و سپس با توجه به آن برنامه ای که باید در طول مذاکره داشته باشید را مشخص نمایید.

2. تبادل اطلاعات
در این مرحله دو طرف رو در روی هم قرار می گیرند. هر یک از طرفین تلاش می کنند تا در اولین فرصت روی تفکر طرف مقابل تاثیر بگذارند. از نظر روانشناختی این مرحله از اهمیت بالایی برخوردار است. چرا که لحن مذاکرات در این سطح از مذاکره مشخص می شود. در ادامه طرفین باید مستندات و اطلاعاتی که می خواهند درباره آن بحث و تبادل نظر کنند را به یکدیگر ارائه می دهند.

3. چانه زنی
بعد از ارائه اطلاعات زمان آن می رسد که طرفین برای رسیدن به هدفی که در همان آغاز مذاکره به آن فکر می کردند، نزدیک شوند. در این سطح باید از تمام توانایی و مهارت های برای متقاعد کردن طرف مقابل استفاده کرد. طرفین باید به یکدیگر نشان دهند که خواسته های آنها مناسب است و در ادامه نیز طرف مقابل را ترغیب کنند که خواسته های آنها را بپذیرند. به همن منظور شما باید یک رویکرد منطقی داشته و بتوانید با دلیل و مدرک مناسب طرف مقابل را متقاعد نمایید.

4. اتمام مذاکره و نتیجه گیری
مرحله پایانی مذاکره فرصتی مناسب برای سرمایه گذاری روی تمام کارهاییست که در مراحل اولیه صورت گرفته است. تحقیقاتی که در مرحله آماده سازی انجام شده است و همچنین اطلاعاتی که در طول مذاکره به دست آمده است می توانند برای مرحله پایانی مفید واقع شوند. در این مرحله باید نتیجه مذاکره را مورد بررسی قرار دهید تا ببینید که چه دستاوردهایی را داشته اید. چرا که بررسی نتایج مذاکره به اندازه خود مذاکره مهم است.

فاکتورهای کلیدی در مذاکره
زمانی که صحبت از مذاکره و فن بیان می شود برخی از فاکتورهای اصلی به میان خواهند آمد که داشتن آنها می توانند موفقیت شما را سبب شوند. این فاکتورها عبارتند از: طرفین مقابل چه کسانی هستند و منافع آنها چیست؟ پیشینه افراد درگیر یک مذاکره چیست و این پیشینه چگونه می تواند موقعیت آنها را در بحث پیش رو تحت تاثیر قرار دهد؟ روابط میان طرفین مذاکره با واسطه های آنها به چه شکل است؟ چگونه طرفین با یکدیگر در ارتباط هستند و این روابط چه نقشی در روند مذاکره ایفا می کند؟ چگونه نیازهای طرفین درگیر در مذاکره به منظور رسیدن به یک توافق از طریق مذاکره مورد توجه قرار می گیرد؟ موثرترین راه برای رسیدن به نتایج و نیازهای مورد نظر چیست؟ چگونه طرفین می توانند اطمینان حاصل کنند که خواسته های آنها به شکل درست و کاملی شنیده می شوند؟

آیا گزینه های جایگزینی برای رساندن طرفین به آنچه که در ابتدا به دنبال آن بوده اند، وجود دارد؟ اگر امکان رسیدن به یک توافق مستقیم وجود نداشته باشد، آیا طرفین باید به دنبال نتایج جایگزین باشند؟ چه گزینه هایی ممکنی است آنها را به نتیجه مورد نظر برساند؟ آیا طرفین بخش هایی که امکان عقب نشینی در آنها به نفع طرف دیگر وجود دارد را بیان می کنند؟ آیا خواسته های طرفین مذاکره و وعده هایی که می دهند قانونی است؟ طرفین برای اثبات ادعاهای خود و نشان دادن معتبر بودن مطالباتشان چه مدارکی را ارائه می دهند؟ آنها چگونه می توانند تضمین دهند که توافق حاصل شده را دنبال می کنند؟ طرفین تا چه میزان باید به نتیجه حاصل در مذاکرات متعهد باشند؟ چه خطراتی ممکن است هر یک از دو طرف مذاکره را تهدید کند و مذاکره کنندگان برای رسیدن به نتیجه باید چه کارهایی را انجام دهند؟

تکنیک های مذاکره که هرگز شکست نمی خورند
شما در یک کنفرانس نشسته اید و به چهره طرف مقابل خود خیره شده اید. شما خواسته مشخصی دارید با این حال طرف مقابل خواسته کاملا متفاوتی دارد. در این کنفرانس هیچ یک از طرفین قصد ندارند از مواضع خود کوتاه بیایند. نکته اصلی نیز همین است. مذاکره به هیچ عنوان به این معنا نیست که یا شما به خواسته خود برسید یا طرف مقابل. دقت داشته باشید که این یک موقعیت یا شما یا طرف مقابل نیست. طی یک مذاکره هر دو طرف باید از نتیجه رضایت داشته باشند. برای اینکه بتوانید مذاکره کننده موفقی باشید، در ادامه 13 روش را به شما معرفی خواهیم کرد. اگر بتوانید از این روش ها به شکل موثری استفاده کنید، می توانید مطمئن باشید که هرگز شکست نخواهید خورد.

1. وظابف خود را انجام دهید
هیچ گاه بدون آمادگی به سراغ میز مذاکره نروید. درباره طرف مقابل خود تحقیق کنید تا بتوانید اطلاعات مورد نیاز را جمع آوری کنید و بدانید به دنبال چه هستید و در رابطه با چه موضوعاتی باید صحبت کنید. برای مثال، وقتی یک شرکت برنامه‌نویسی درخواست یک نیرو جهت استخدام می‌کند، در صورتی که شما میانگین حقوق کارمندان آن شرکت را بدانید، شما کسی خواهید بودید که می‌توانید شروع کننده مذاکره در مورد حقوق ایده‌آل خود باشید.

2. روی احساسات خود برچسب بزنید
با انتساب یک نام به احساسات خود، می‌توانید مشخص کنید که چه احساسی دارید. مایکل مک ماینز و وایمان سی مولین در ویرایش چهارم کتاب مذاکرات بحران: مدیریت حوادث بحرانی و گروگان گیری در اجرای قانون و اصلاحات می نویسند: در جایی که زنی ترک شده است، اگر بخواهیم استفاده درستی از برچسب زدن عاطفی داشته باشیم، عکس‌العمل صحیح این است که : “تو از اینکه ترک شدی آسیب دیده‌ای. این منصفانه نیست.” زیرا احساسات را بدون آنکه درموردش قضاوتی شود، تشخیص داده و صدمه ای را که زیربنای خشم زن است را احساس و شناسایی کرده، آنگاه یک پاسخ خوب و عادلانه جهت همدلی به طرف مقابل خود می‌دهیم. اما اگر بگوییم ” او نباید این کار را می‌کرد، پس ناراحت نباش چون ارزشش را ندارد” یک پاسخ خیلی اشتباه داده‌ایم چرا که قضاوت کرده و احساسات خود را با وی درمیان می‌گذاریم و اجازه نمی‌دهیم که او خود چیزی را احساس کند و احساسات وی که بخش عمده‌ای از او هستند را به حداقل می‌رسانیم. درصورتی که این روش نمی‌تواند همدلی مناسبی باشد. پس از احساسات واقعی خود فرار نکنید و آن را به دقت برای خود تفکیک کنید. احساس طرف مقابل خود را هم قضاوت نکنید و به او اجازه دهید در تمام مراحل خودش تمام موارد را احساس کند.

3. یک مقیاس عددی اعمال کنید
درصورتی که می‌خواهید بدانید شما یا طرف مقابلتان به چه اندازه خواستار چیزی هستید، یک عدد روی آن بگذارید. برای مثال عدد ۱ را خنثی در نظر بگیرید و عدد 10 را بیانگر چیزی که نمی‌توانید بدون آن زندگی کنید و در همین طیف امتیازدهی کنید. این امر به دو طرف اجازه می‌دهد که به طور مستقیم با خواسته‌های خود روبه‌رو شوند و چطور رفتار کنند. به آنها کمک خواهد کرد که بدانند چه گزینه‌ای اصلا نباید روی میز بیاید و چه چیزی باید به عنوان گزینه یا گزینه‌های جایگزین مطرح شود.

4. تنها روی موفقیت تمرکز نکنید
مذاکره یک رقابت نیست، بلکه یک همکاری است. اگر آن را پیروزی بدانید، به شکست دادن آن‌ها فکر خواهید کرد و اگر این کار را بکنید، دیگر با آنان همکاری‌ای نخواهید داشت.

5. سوالات باز مطرح نمایید
برای اینکه در مذاکره اعتماد طرف مقابل را به دست آورید از وی سوالات باز بپرسید. سوالاتی که برای پاسخ دادنش آزادی داشته باشد و فکر نکند که با پاسخ‌های ساده “بله” یا “خیر” شما سعی دارید وی را مجبور کنید که فورا واکنش نشان دهد و ملزم به پاسخ دادن است. برای دوری از جو رسمی حاکم بر مذاکره هم این سوالات چاره سازند.

6. برای از دست دادن بخشی از خواسته های خود آماده شوید
در مذاکرات ممکن است برای به دست آوردن چیزی، مجبور شویم چیز دیگری را از دست دهیم. پس حوزه‌های انعطاف‌پذیری و عدم انعطاف‌پذیری را شناسایی کنید و خود را برای شرایط مختلف آماده کنید. به عنوان مثال، اگر با یک فروشنده سروکار دارید، ممکن است تحت شرایط خاصی مایل به پرداخت نرخ بالاتری برای کالاهای او باشید.

7. اطلاعات خود را به اشتراک بگذارید
ما اغلب با احتیاط زیادی مذاکره می‌کنیم و سعی داریم فقط در رابطه با حوزه کاری مربوطه به طرف مقابل خود اطلاعات دهیم اما مطالعات نشان داده‌است که اگر اطلاعات شخصی کمی از خودمان به اشتراک بگذاریم، به افزایش نتیجه مذاکره کمک خواهد کرد. اطلاعاتی مانند سرگرمی‌ها، نگرانی‌های شخصی‌مان و یا امید می‌تواند لحن مثبتی ایجاد کند که منجر به توافق در مذاکره خواهد شد.

8. پیاده روی کنید
پیاده روی کردن تاثیر به‌سزایی در فعال کردن ذهن دارد. اکثر ما تجربه پیاده‌روی را زمانی که به بن‌بست خوردیم را داشته‌ایم و اتفاقا همین راه رفتن به ما این شانس را داده که چشم اندازی متفاوتی را به دست آوریم که به حل مشکل کمک کرده‌است. پیاده روی سبب ارتقا حالت روحی می‌شود و به شما کمک می‌کند تا جریان‌های خلاقانه را جاری کنید.

9. اولین حرکت خود را انجام دهید
زمانی که اولین حرکت خود را انجام می‌دهید، خود را وارد میدان می‌کنید. تصور کنید به هنگام خرید یک خانه جدید ابتدا شما پیشنهاد قیمت پایین‌تر را ‌دهید، آن وقت فروشنده باید از روی قیمت پیشنهادی شما جلو برود. مذاکره هم همین طور است، اولین حرکت را شما انجام دهید و بیش‌ترین قدرت را کسب کنید.

10. تصورات غلط را روشن کنید ​
در طول فرآیند مذاکره، از آنجا که دو طرف معمولا گفته‌ها را بر اساس افکار خود قضاوت کرده و در نظر می‌گیرد، سوتفاهم‌های بسیاری رخ می‌دهد که می‌تواند منجر به اختلاف شود. هر زمان که متوجه اختلاف یا سردرگمی‌ای در چهره افراد شدید، از طرف مقابل خود بخواهید که توضیحات را تکرار کند، این مسئله به شما این امکان را می‌دهد که بتوانید مسئله را از دید آن‌ها ببینید.

11. مکث کنید
یک مکث می‌تواند سلاح مخفی شما باشد زیرا گروه دیگر را تشویق به حرف زدن می‌کند. مذاکره کنندگان با ساکت ماندن در زمان مناسب می‌توانند فرآیند مذاکره را به جلو حرکت دهند و از یکنواختی روند آن جلوگیری کنند.

12. از هوش هیجانی خود استفاده کنید
هوش هیجانی یا عاطفی به شما کمک می‌کند که احساسات خود را مدیریت کنید، همدلی خود را نشان دهید و هم چنین به شما کمک می‌کند تا با جلوگیری از حواس‌پرتی مشکلات خود را حل کنید.

​ 13. بیانیه خود را به شکلی مختصر بیان نمایید
عبارات ساده‌ای مانند “بله”، “درست است” یا “به نظر من” و… نشان می‌دهد که شما با دقت به حرف‌های طرف مقابل خود گوش فرا می‌دهید و او را برای ادامه صحبت تشویق می‌کنید. خلاصه کردن اظهارات بخشی از گوش دادن فعال است و در مذاکرات بسیار مهم است.

اصول مذاکره موثر
با بررسی مذاکرات مختلف و نتایجی که هر یک از آنها به دنبال دارند می توان اصولی را تعیین کرد که به موفقیت منجر خواهد شد. این اصول عبارتند از:
شما باید بدانید که چه کاری را می خواهید انجام دهید
قبل از شروع مذاکره، یک برنامه برای خود مشخص نمایید
درباره همتای خود مطالعه نمایید و شناخت خوبی از او داشته باشید
سعی کنید دنبال یک نتیجه برد-برد باشید
از مذاکره با خودتان اجتناب کنید
پشت میز مذاکره در برابر طرف غیرقابل اعتماد خود واکنش جدی نشان دهید
به یاد داشته باشید که برای انجام مذاکره یا تجدید آن حتما باید دو طرف حاضر باشند

توصیه هایی برای مذاکره بهتر
همه افراد مهارت لازم برای رسیدن به موفقیت در مذاکرات را دارا نیستند. اما مواردی وجود دارند که شما می توانید برای رسیدن به موقعیتی بهتر آنها را انجام دهید. این موارد عبارتند از:

1. موقعیت خود را به شکل درستی تحلیل کنید
به هیچ عنوان بدون اینکه بتوانید به موقعیت قبلی خود بازگردید، وارد یک مذاکره نشوید. بهتر است نشان دهید که اطلاعات کافی دارید و در زمینه مورد بحث تحقیقات لازم را داشته اید. این نشان می دهد که شما به معامله ای که قرار است شکل بگیرد متعهد هستید.

2. خودتان را به جای طرف مقابل بگذارید
اینکه بر مواضع خود پافشاری کنید اصلا ایرادی ندارد. اما همانطور که شما نباید از مرزهای خودتان عبور کنید، به خاطر داشته باشید که طرف دیگر نیز محدویت های خود را دارد. مثلا اگر شما نمی خواهید پول بیشتری برای خرید خانه یا ماشین مورد معامله خرج کنید، شاید طرف مقابل هم محدودیتی درباره قیمت پیشنهاد شده به شما دارد. اینکه سعی کنید از دید طرف دیگر به موضوع نگاه کنید اصلا ایرادی ندارد. حتی اگر پیشنهاد او را هم نپذیرید باز هم می توانید با دید او نیز به این موضوع نگاه کنید.

3. احساسات خود را کنترل کنید
احساسات و زبان بدن شما به راحتی می تواند شما را تحت تاثیر قرار دهد. به ویژه زمانی که بر روی به نتیجه رسیدن مذاکره به شکل جدی سرمایه گذاری کرده اید. به همین دلیل بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که احساسات خود را به شکل کامل کنترل نمایید. بهتر است قبل از شروع مذاکره بدانید که چه زمانی دست از مذاکره بردارید. مشخصا باقی ماندن در مذاکره زمانی که قرار نیست پیش برود، امری بیهوده است.

10 مهارت مذاکره برای موفقیت
مهارت های قدرتمند مذاکره را در خودتان پرورش دهید و یک معامله گر و رهبر بهتر و قوی تر شوید. مذاکره کننده ها در حوزه کسب و کار می دانند که موثرترین معامله گران هم در ایجاد ارزش و هم در دستیابی به ارزش، مهارت دارند. 10 مهارت مذاکره زیر به شما کمک می کند تا در مذاکرات کاری تان موفق شوید:

1. بهترین گزینه خود را شناسایی و تجزیه و تحلیل کنید
در هر مذاکره و معامله ای، بهترین منبع قدرت شما توانایی شما برای دور شدن از یک گزینه و انجام معامله دیگر است. پیش از نشستن پشت میز مذاکره، مذاکره کنندگان خردمند و حرفه ای وقت قابل توجهی را صرف شناسایی بهترین گزینه های جایگزین برای توافق نامه می کنند.

2. مذاکره در مورد روند
تصور نکنید که شما هر دو یک تصور نسبت به مساله دارید و در خصوص زمانی که باید ملاقات کنید، کسانی که باید حضور داشته باشد، دستور کار جلسه و غیره، نظراتتان یکی است. در عوض، با دقت در خصوص این جزییات نیز مذاکره کنید. بحث در مورد چنین مسایلی، راه را برای گفتگوهای بسیار متمرکزتر و موفق تر هموار می کند.

3. ایجاد رابطه
تحقیقات نشان می دهد اگرچه مشارکت در بحث و گفتگوهای کوچک همیشه امکان پذیر نیست (به ویژه اگر در یک موقعیت سخت قرار داشته باشید) انجام این کار می تواند مزایای زیادی را برای شما به همراه داشته باشد. شما و همتایتان ممکن است همکاری بیشتری داشته باشید حتی اگر تنها چند دقیقه برای آشنایی با یکدیگر زمان صرف کنید. اگر در حال مذاکره از طریق ایمیل هستید، حتی یک تماس تلفنی مقدماتی مختصر هم ممکن است تغییر ایجاد کند. این یکی از با ارزش ترین مهارت های مذاکره است.

4. فعالانه گوش دهید
وقتی بحث و مذاکره را شروع کردید، در برابر وسوسه فکر کردن به حرف بعدی تان در حالی که همتای شما در حال صحبت است مقاومت کنید. در عوض به استدلال های او با دقت گوش کنید. سعی کنید احساسات دشوار مانند ناامیدی را در پشت حرف های طرف مقابل تشخیص دهید. نه تنها به احتمال زیاد اطلاعات ارزشمندی به دست می آورید، بلکه طرف مقابل نیز ممکن است مهارت های گوش دادن شما را تقلید کند که این بسیار اتفاق ارزشمندی است.

5. سوالات خوبی بپرسید
شما می توانید با پرسیدن سوالات زیاد اطلاعات قابل قبولی از مذاکرات کسب کنید – سوالاتی که احتمالا می توانند پاسخ های مفیدی بدست آورند. از پرسیدن سوالات “بله یا خیر” و سوالات جهت دار مانند “آیا فکر نمی کنید این موضوع یک ایده عالی است؟” جلوگیری کنید. در عوض، سوالات خنثی بپرسید که پاسخ های جامعی را به شما می دهند. مانند “آیا می توانید در مورد چالش هایی که در فصل اخیر با آن روبرو هستید توضیح دهید؟”

6. به دنبال معاملات هوشمند باشید
در یک مذاکره معمولی، هر دو طرف اغلب درگیر امتیازات و مطالبات مربوط به موضوع واحد مانند قیمت هستند. اما در مذاکرات یکپارچه می توانید از تمرکز بر چندین موضوع سود کسب کنید تا هر دو طرف از آنچه می خواهند بیشتر کسب کنند. به طور خاص سعی کنید مواردی که همتای شما به آن عمیقا اهمیت می دهد اما برای شما اهمیت کمی دارد را پیدا کنید. سپس در ازای دریافت امتیاز از طرف مقابل در موضوعی که برای شما بسیار ارزشمند است، به او امتیاز دهید.

7. به امکان سوگیری های غلط آگاه باشید
تحقیقات گسترده نشان می دهد که اولین اعداد ذکر شده در مذاکره، هرچند بدون محاسبه دقیق باشد، تاثیر قدرتمندی در مذاکرات بعدی می گذارد. برای جلوگیری از قربانی شدن توسط این موضوع می توانید برای اعلام اولین پیشنهادهایتان بسیار دقت کنید. اگر طرف مقابل ابتدا پیشنهاد می دهد، شما بهترین گزینه هایتان را در ذهن خود مرور کنید و برای تجدید نظر در صورت لزوم آماده باشید.

8. ارائه چندین پیشنهاد به صورت همزمان
به جای اینکه در یک زمان فقط یک پیشنهاد دهید، در یک زمان یک مجموعه پیشنهاد ارائه کنید. اگر طرف مقابل شما همه آنها را رد می کند، از او بخواهید به شما بگوید کدام یک را بیشتر دوست دارد و چرا؟ سپس برای بهبود پیشنهادتان به تنهایی یا با همفکری همکارانتان تلاش کنید. این استراتژی ارائه چندین پیشنهاد به طور همزمان شانس رسیدن به بن بست را کاهش می دهد و می تواند راه حل های خلاقانه تری را عرضه کند.

9. یک قرارداد مشروط را امتحان کنید
مذاکره کنندگان غالبا دچار عدم توافق می گردند زیرا در مورد چگونگی عملکرد یک سناریو خاص در طول زمان پروژه اختلاف نظر دارند. در چنین مواردی، یک قرارداد مشروط را پیشنهاد کنید. در اصل، این مشروط سازی چگونگی وقایع آینده را نشان می دهد. به عنوان مثال اگر به ادعای یک پیمانکار شک دارید که آیا می تواند پروژه نوسازی خانه شما را در مدت سه ماه به پایان برساند یا خیر، یک قرارداد مشروط پیشنهاد دهید که او را برای تاخیر جریمه کند یا برای تکمیل زود هنگام پاداش بدهد. اگر او واقعا به ادعاهای خود باور داشته باشد، نباید در پذیرش چنین شرایطی مشکلی داشته باشد.

10. برای اجرا برنامه ریزی کنید
راه دیگر برای دوام طولانی مدت قرارداد شما، قرار دادن نقاط عطف و ایجاد مهلت در قرارداد برای اطمینان از تحقق تعهدات است. همچنین ممکن است شما کتبی موافقت کنید که در فواصل منظم در طول قرارداد برای حضور در جلسه و در صورت لزوم مذاکره مجدد ملاقات کنید. علاوه بر این، اضافه کردن بند حل اختلاف که خواهان استفاده از وساطت یا داوری در صورت بروز اختلاف است می تواند اقدامی عاقلانه باشد.


تعریف مذاکره – اصول و فنون مذاکره موفق کدامند؟
انتشار : ۲۴ آبان ۱۳۹۹

برچسب های مهم

استراتژی های مذاکرات فروش مدرن


مذاکرات فروش مدرن مانند دست دادن دو دوست با هم است، نه دو کشتی گیر که با هم درگیر هستند! غالبا، ما مذاکره فروش و خود فروش را به عنوان دو مقوله جدا می دانیم. ولی در حقیقت، آنها با هم در یک رده قرار دارند. در فرآیند فروش هر لحظه شامل مذاکرات مختلفی است. به عبارت دیگر هر مذاکره همانند قدمی است که به سمت مقصد که همان فروش است برداشته می شود. کارشناسان فروش مدرن با استفده از مذاکره به درخواست مشتریان خود شکل می دهند. این روش فروش که با مذاکره چارچوب نیازها و اولویت های مشتری را مشخص می کنند، سود دو طرفه ای برای مشتریان و فروشنده دارد و در نهایت هر دو از معامله انجام شده راضی خواهند بود.

تفاوت مذاکره فروش مشاوره ای
یکی از اهداف فروش مشاوره ای همراه با مذاکره درک نیازهای عمیق تر مشتری است زیرا در نهایت سود این روش به وضوح مشاهده می شود. این یک تعامل مشارکتی بین فروشنده و خریدار است که بهتر از تبلیغات عمل می کند و این به دلیل وجود مذاکره است. مشاوره ای بودن فروش به معنای ترک زمین نیست. در حقیقت مذاکره کنندگان مشاوره ای می دانند که چگونه می توانند مذاکره را کنترل کنند و به نتیجه ای متقابل برسند. کارشناسان فروش با انجام این راهکارها به نتایج سودمندی می رسند:
ارتباط قوی
تاکید بر نیازی که ایجاد کرده اند
استفاده از تحقیقات به روز برای تاثیرگذاری بر تصمیم گیری افراد
تبدیل یک ذهنیت مخالف به موافق
هدایت مذاکره به یک نتیجه سودمند دوجانبه
بالا بردن سطح اعتماد و افزایش پتانسیل برای تجارت های آینده

امروزه اجرای استراتژی های مذاکره فروش سخت تر از همیشه گردیده. فشار قیمت ها، رقابت و فناوری قیمت گذاری همگی چالش های جدیدی ایجاد می کنند. به همین دلیل فروشندگان به مجموعه ای از شیوه ها نیاز دارند که موجب فروش بهتر شود. چنین چارچوبی اثر خود را در طی مذاکرات مختلف با مشتریان نشان می دهد.

اصول مذاکره های فروش موثر
مذاکره مشاوره ای چهار هدف اصلی را دنبال می کند: افزایش میزان معامله، کاهش تخفیف، بهبود نسبت سود به زیان و تحقق ارزش بیشتر. مذاکره کنندگان فروش موثر با رعایت 6 اصل اساسی زیر به اهداف خود می رسند:

1. استفاده از آماده سازی فکری برای نخستین مذاکره
آماده سازی در حقیقت اصلی اساسی است برای وادار کردن طرف مقابل به فکر کردن به آنچه شما می گویید. تأثیرگذاری بر تصمیمات مشتری با اولین مکالمه شروع می شود. آماده سازی کارآمد به مشتریان کمک می کند تا طرز فکر خود را از “کسی که می خواهد چیزی را به من بفروشد” به “این راه حل می تواند مرا به هدفی که در نظر دارم برساند” تغییر کند. آماده سازی همان ایجاد اعتماد است. فروشنده با به اشتراک گذاشتن اطلاعاتی که دارد کمک می کند تا مشتری با خیال راحت تصمیم بگیرد.

2. تا به هدف رسیدن، هدایت معامله را در دست بگیرید!
با فراهم کردن شرایط مجدد مذاکره، پیش برد موثر شروع می شود. به روز بودن اطلاعات کارشناس فروش در زمینه فروش مربوطه، کمک می کند تا رابطه دوباره قوی شده و اعتماد به وجود بیاید. با باز کردن راهی برای مرحله بعدی، هدایت برای ادامه فروش انجام می شود: اولین نفری باشید که پیشنهاد را تعیین می کند.

3. با تبدیل تقاضا به نیاز شرایط را پیش ببرید
پس از ارائه پیشنهاد توسط فروشنده، رعایت اصل مذاکره برای کنترل یا محافظت از موقعیت به وجود آمده مهم است. اغلب هنگامی که مشتریان درخواست کاهش قیمت می کنند، کارشناس فروش با موافقت با کاهش قیمت از موقعیت باید حفاظت کند. با این حال، این استراتژی به معنای کنترل نیست. محافظت از موقعیت حرفه ای فروش به معنای حفظ حوزه کار و قیمت گذاری است. بسیاری از مذاکره کنندگان بدون درک کامل نیازها و اولویت های مشتری به سمت فروش حرکت می کنند. در نتیجه، آنها یک استراتژی تجاری کاملا آگاهانه ندارند.

4. تجارت برای سود دو جانبه
مذاکره یک تاکتیک اصلی تاثیرگذار در فروش است که همان طور که یک الزام محسوب می شود ولی به صورت یک جانبه نیست و سود دو طرفه به دنبال دارد. متخصصان فروش با درک این موضوع که تجارت با سود یک جانبه متفاوت است، این کار را انجام می دهند.

5. در جهت تعهد دادن
هنگامی که کارشناسان فروش به پایان راه فروش نزدیک می شوند، آنها باید با خاطر نشان کردن دستاورد مشتری ارزش فروش را تقویت کنند، سپس بررسی کنند که مشتری نیز به این شرایط آگاه باشد. این عامل بخش مهمی از مذاکره است زیرا با حفظ حرکت است که راه معامله به پایان می رسد.

6. محکم کاری کنید
کارشناس فروش باید اعتماد و اعتبار خود را تقویت کند، حتی اگر مذاکرات فروش کامل شده باشد. مذاکرات فروش مشاوره ای فقط در مورد داد و ستد نیست. بلکه بیشتر در مورد چگونگی ایجاد یک رابطه به وسیله در اختیار گذاشتن اطلاعاتی منصفانه از فروش است.

سود بردن از فروش بدون فکر کردن به نتیجه فروش
با فروش مشارکتی‌، متخصصان فروش اطلاعات بیشتری کسب می کنند و به آنها اجازه می دهد نیازهای مشتری را بدون “فکر کردن به نتیجه فروش” برآورده سازند. با استفاده از اصول و استراتژی های موثر مذاکره در فروش ، مانند موارد فوق، به سود خواهید رسید. با تمرکز بر روی نتایج معامله، ایجاد ارتباط و اعتماد یک کارشناس فروش می تواند ضمن تشکیل پایه و اساس برای معاملات بعدی، معامله مورد نظر خود را انجام دهد. نتایج سود متقابل تنها زمانی حاصل می شود که هر دو طرف به جای اینکه تقاضا را مطرح کنند، وقت لازم را برای درک نیازها بگذارند. راه فروش در صحبت های مشتری است. پس با دقت گوش کنید!

استراتژی های  مذاکرات فروش مدرن
انتشار : ۲۳ آبان ۱۳۹۹

برچسب های مهم

9 نکته مذاکره برای افراد متنفر از مذاکره


مذاکره معادل کشمکش نیست- شما اگر پیشنهادی را دوست ندارید، یا باید سازش کنید و یا بگویید نه. حقیقت این است که اگر می خواهید در حرفه و کسب و کار خود پیشرفت کنید الزاما به مهارت و توانایی در مذاکره نیاز دارید. خوش بینی، آمادگی و گوش دادن فعال می تواند احتمال موفقیت شما را تقویت کند. در اینجا چند نکته تخصصی برای مذاکره وجود دارد حتی برای کسانی که همیشه مذاکراتشان را خراب می کنند:

1. مذاکره کردن با بگو مگو کردن فرق دارد
اگر فکر می کنید مذاکره با شخص دیگری مانند مبارزه کردن است تنها نیستید. در واقع این یکی از اصلی ترین دلایلی است که مردم از مذاکره دوری می کنند. ماریانا ابی، کارشناس مذاکره و مدیر عامل شرکت واترز معتقد است: مردم اغلب مذاکرات را روالی می دانند که در آن یک نفر برنده و دیگری بازنده است و به همین دلیل مذاکراتشان را از دست می دهند. ابی گفت: “اما مذاکره ای که با روند خوبی انجام شده می تواند حاوی یک نتیجه برد برد باشد.” تمام آنچه که واقعا لازم است این است که “با یک هدف در ذهن صحبت کنید.” وی اضافه می نماید “اگر نظر خود را برای مذاکره از درگیری به مکالمه تغییر دهید، متوجه خواهید شد که فرصتهای بیشتری برای ایجاد راه حل وجود دارد.”

2. خوش بین باشید
اگر در حالی که درباره ارزش خود تردید داشته و وارد مذاکره شوید احتمال زیادی وجود دارد که چیزی که می خواهید را به دست نیاورید. به همین دلیل مهم است که خوش بین باشید. جوی آلتیماره، کارشناس شغلی و مدیر اصلی و مسئول و نام تجاری EH به بیزینس اینسایدر گفت: “با موضع مثبت شروع کنید، باور کنید که موفق خواهید شد و مطابق آن عمل کنید.”

3. با آمادگی وارد مذاکره شوید
آماده شدن برای مذاکره هیچ فرقی با کاری که برای هر جلسه ی مهم دیگر انجام می دهید ندارد. آلتیمار گفت: “از قبل برای یک گفتگوی چالش آمیز آماده شوید تا بتوانید سوالات را پیش بینی کنید و بر اساس واقعیت ها عمل کنید – نه احساسات”. ابی گفت: “درباره ی اتفاقات احتمالی در موقعیت از قبل آماده شوید و قبل از اینکه درخواستتان را بیان کنید دچار شک و تردید نشوید.”

4. از توانایی گوش دادن فعالتان استفاده کنید
به گفته آلتیمار با این راهکار کاملا ساده می توانید به طرف مقابل این احساس را بدهید که شنیده شده است: سوال بپرسید، اجازه دهید فرد مقابل پاسخ دهد و سپس پاسخ را تکرار کنید.

5. چیزی که می خواهید را تقاضا کنید
ابی توضیح داد: “حتی اگر طرف مقابل در ابتدا چیز متفاوتی را طلب کند باز هم تقاضای اصلیتان را بیان کنید.” اگر این کار را نکنید باعث می گردد درباره چیزی که طرف مقابل می خواهد مذاکره کنید نه چیزی که خودتان می خواهید.

6. به یاد داشته باشید که در حین مذاکره، گفتگو کنید
التیمر توضیح داد: از لحظه ای که شروع به مذاکره می کنید، زبان بدن، تماس چشمی و انتخاب کلمه می تواند در نحوه جریان گفتگو تاثیر داشته باشد. به خود مطمئن باشید و به واقعیت ها تکیه کنید. ابی گفت: “همیشه پیشنهادات اول را حتی وقتی که بهتر از آنچه انتظار داشتید، هستند، به چالش بکشید.” در غیر این صورت، طرف مقابل احساس خواهد کرد که توافق خوبی حاصل نشده است و شما نیز همین احساس را خواهید داشت.”

7. علاقه مندی ها را تشخیص داده و به آن ها اشاره کنید
 ابی توضیح داد: “موقعیت ها چیزی هستند که مردم خواهان آن هستند اما علاقه مندیها، چرایی خواسته آن ها را توضیح می دهند” اگر فقط وارد مذاکره شوید تا برای موقعیت خود بجنگید یا چیزی که می خواهید را به دست آورید، نخواهید توانست علاقه مندی خود را شناسایی کرده و از آن صحبت کنید. همچنین ممکن است فرصت شناسایی علایق مشترک را نیز از دست بدهید. اگر بتوانید با شخصی که با او در حال مذاکره هستید، علاقه مشترکی پیدا کنید، ممکن است درک طرف مقابل و احتمالا موافقت با آنچه می خواهید آسانتر شود. در حقیقت، ممکن است تعجب کنید که اگر با “چرا” شروع به گوش دادن (و مذاکره) کنید، آن ها چقدر همراه خواهند بود.

8. امتیازات را به چیزهایی که می خواهید پیوند دهید
این نکته شما را در موقعیت قدرت قرار می دهد و کمک می کند تا یک زمینه بینابینی بیابید. ابی به آن: “بگو بله، اگر …” می گوید. به عنوان مثال “من می توانم آخر هفته کار کنم تا کار را انجام دهم، اگر شما اضافه کاری به من بپردازید.”

9. محترمانه نه بگویید
آلتیمار می گوید: “اگر به بن بست رسیده اید و به نظر نمی رسد که اگر مذاکرات را ادامه دهید، بتوانید با عزت و احترام متقابل بین دو طرف به نتیجه برسید، وقتش است که مکالمه را پایان دهید.” می توانید برای مرور مجدد مکالمه برنامه ریزی کنید یا زمانی را استراحت کرده و برای رسیدن به اهدافتان با استفاده از رویکردی دیگر تصمیم بگیرید.

9 نکته مذاکره برای افراد متنفر از مذاکره
انتشار : ۲۳ آبان ۱۳۹۹

برچسب های مهم

سه طرز فکر کاملا اشتباه در مورد موفقیت


خیلی‌ها می‌پرسند:«آدم‌های موفق به اندازه‌ی ما زمان دارند؛ یعنی دقیقاً 24 ساعت و به اندازه‌ی ما نیاز به خواب و استراحت و تفریح دارند و به اندازه‌ی ما وقت برای کار و فعالیت؛ پس چرا از ما موفق‌ترند؟».

دیدگاه‌های اول و دوم و سوم می‌گوید:
1- موفق‌ها از خواب و استراحت خود می‌زنند و بیشتر کار می‌کنند.
2- موفق‌ها سریع‌تر کار می‌کنند و به خودشان فشار می‌آورند تا در زمان کمتر، حجم و اندازه‌ی بیشتری کار مفید تحویل دهند.
3- موفق‌ها از ابزارها و فناوری‌ها برای انجام کار بیشتر در واحد زمان استفاده می‌کنند.

این‌ دیدگاه‌های سه گانه در نگاه اول منطقی به نظر می‌رسند و بد نیست بدانید که عده‌ی زیادی بر اساس همین سه پنجره، سبک زندگی‌شان را تغییر می‌دهند تا موفقیت بیشتری به دست آورند؛

به عنوان مثال:
1- به خودشان و خانواده‌شان سخت می‌گیرند تا کار و اضافه کاری بیشتری انجام دهند و در واقع با اضافه کردن ساعات فعالیت و کاهش ساعات استراحت و تفریح و قربانی کردن زمان‌هایی که متعلق به عزیزانشان است، به منابع و امکانات بیشتری دست یابند؛ چیزهایی که بیشتر داشتن آن‌ها را ملاک و معیار موفقیت می‌دانند. حال آنکه موفقیت یک معادله‌ی چند متغیره و چند مجهولی است و به این شکل نیست که فقط با حداکثر کردن بعضی پارامترها و متغیرها این معادله را ماکزیمم کرده و بیشترین مقدار از آن را به دست آورید.

2- گروه دیگر عجله و شتاب در جنبه‌های مختلف زندگی را سرلوحه و شعار موفقیت خود می‌دانند و سعی می‌کنند با بالا بردن ریتم و سرعت فعالیت‌های خود، به ظاهر حجم و مقدار بیشتری کار در واحد زمان انجام دهند. این افراد نمی‌دانند که سرعت و شتاب و عجله‌ی بیشتر به معنای اعمال فشار بیش از حالت طبیعی به ساختار روانی و ذهنی و جسمی است و می‌تواند در دراز مدت منجر به بروز بیماری‌های جدی و از کارافتادگی‌های اعضا و ارگان‌های اصلی بدن شود.

«هر که مهلتش به سرآمده، مهلتی می‌طلبد و به هر که مهلتی داده می‌شود، در انجام کار امروز و فردا می‌کند». حضرت علی(ع)

عجله و شتاب همچنین عمق و دقت کارها و فعالیت‌های انجام شده را زیر سؤال می‌برد و باعث می‌شود تا تلاش‌های انسان در جهت انجام سریع و سرسری امور متمرکز شود و در نتیجه در طول زمان، یادگیری و تجربه‌ی کمتری اتفاق بیفتد و در دراز مدت میزان تسلط و مهارت فرد به آنچه انجام می‌دهد، با وجود انجام حجم ظاهری بیشتری، کمتر و کم عمق‌تر و سطحی‌تر به نظر آید.

3- برخی از افراد هم با استفاده از فناوری سعی می‌کنند که میزان کاری را که در واحد زمان انجام می‌دهند، بیشتر از انسان‎های عادی کنند. این استفاده از فناوری‌های نوین شاید در نگاه اول برای سرعت بخشیدن به انجام کارهای وقت گیر قدیمی یک ترفند و شگرد مؤثر و کارساز به نظر آید، اما باید توجه داشت که فناوری با ورود خود، بخش زیادی از لذت کار و یادگیری و خلاقیت‌هایی را که در حین انجام کار اتفاق می‌افتد، حذف می‌کند و از طرفی فردی مجهز به فناوری معمولاً با حجم بالاتر و غیر مرسوم‌تری از کارها و فعالیت‌های مختلف رو به رو می‌شود. در واقع هر چه فرد به فناوری‌های بیشتری مسلط باشد، میزان و حجم کارهایی که به او سپرده می‌شود، حجیم‌تر و سنگین‌تر است. انگار که آشنایی و تسلط آدم‌ها به فناوری سبب می‌شود که دیگران برای مجازات آن‌ها کار و زحمت بیشتری را به سمتشان گسیل دارند و میزان آزادی و استراحت و راحتی را که به خاطر استفاده از ابزارها و فناوری‌های نوین نصیبشان می‌شود، با کار و فعالیت بیشتر خنثی می‌کنند.

حال این سؤال پیش می‌آید که اگر این سه پنجره یا دیدگاه کلاسیک و مرسوم در جامعه کارآمد و مؤثر نیستند، پس موفق‌ها از کدام پنجره برای نگاه کردن درست به کار و زندگی و محیط و روابط خود با دیگران و آشنایان و دوستان و غریبه‌ها استفاده می‌کنند؟
پاسخ به این سؤال در پنجره‌ی چهارم نهفته است. پنجره‌ی چهارم می‌گوید که اگر می‌خواهید موفق شوید، کارهای حاشیه‌ای و نامهم و امور جزئی و بی‌اهمیت را بی‌خیال شوید
و اینکه چه اتفاقی برای این امور می‌افتد و چه کسانی از آن‌ها سود می‌برند و چه زیان‌هایی از نپرداختن به آن‌ها نصیبتان می‌شود و خلاصه همه‌ی نفع و ضرر این فعالیت‌های حاشیه‌ای و فرعی را کنار بگذارید و مستقیماً سراغ کارها و فعالیت‌های اساسی بروید که شما را به سمت هدف‌های اصلی‌تان می‌برد. این دقیقاً بر خلاف کاری است که اکثر انسان‌ها انجام می‌دهند. اکثر ما آدم‌ها وقت زیادی را برای رسیدگی و تعیین تکلیف و تمام کردن کارهایی می‌گذاریم که اتمام آن‌ها نتیجه و فایده‌ی زیادی برای نزدیک کردن ما به اهدافمان ندارند. کارهایی مثل غیبت کردن یا رقیب را از میدان به در کردن یا فضولی و سرک کشیدن در کار دوستان و آشنایان یا دخالت در امور شخصی بقیه یا قیافه گرفتن و به رخ کشیدن داشتنی‌ها به دیگران و … همه و همه‌ جنگ‌های کوچکی هستند که مشغول شدن به آن‌ها باعث هدر رفتن انرژی و افت شدید توان مبارزه‌ی ما برای رویارویی با مشکلات و سختی‌های اصلی است. کسانی که زمان زیادی از زندگی خود را برای پرداختن و حل و فصل مشکلات فرعی و حاشیه‌ای تلف می‌کنند، اگر خوب دقت کنند، متوجه می‌شوند که انرژی و منابع حیاتی زیادی را صرف پرداختن به اموری می‌کنند که از لحاظ اهمیت هرگز هم سطح با اهداف اصلی زندگی آن‌ها نبوده است.

آدم‌های موفق نبردهای کوچک را به جنگجویان کوچک می‌سپارند و از چالش‌ کردن با آدم‌های دور و برشان و رد و تأیید نظرات آن‌ها دست برمی‌دارند. اینکه نظر دیگران در مورد آن‌ها و کارشان چیست، اصلاً برایشان مهم نیست و برای اثبات چیزی که درست می‌دانند به دیگران، هیچ تلاشی انجام نمی‌دهند. موفق‌ها به دنبال شاد کردن یا انتقام گرفتن از دیگران نیستند. دخالت در امور خصوصی دیگران برایشان مهم نیست و اخباری را که به آن‌ها مربوط نیست، دنبال نمی‌کنند، هر چیزی را یاد نمی‌گیرند و به هر پست و نوشته و موزیک و فیلم و داستانی توجه نمی‌کنند.

پنجره‌ی چهارم می‌گوید:
«اگر می‌خواهید در زندگی موفق باشی. لازم نیست اضافه کاری یا عجله کنی با به ابزارهای پیچیده و گران و مدرن متوسل شوی؛ کافی است با همین بضاعت و تجهیزاتی که داری، کارهای زاید و حاشیه‌ای را کنار گذاشته و مستقیماً وقت و همت و تلاش خود را روی کارها و فعالیت‌ها و تلاش‌هایی معطوف کنی که موفق شدن در انجام آن‌ها می‌تواند اهداف اصلی شما را در زمینه‌های مختلف برآورده کند».

پنجره‌ی چهارم می‌گوید که تو انرژی حیاتی و وقت و زمانی که در 24 ساعت داری، محدود است. این منابع محدود را برای نبردهایی که جزئی و بی اهمیت‌اند، هدر نده.

انرژی و قوا و منابع خودت را برای جنگ‌های واقعی‌ات نگه دار. پیروزی و موفقیت نهایی تو بر اساس نتایج جنگ‌های بزرگت سنجیده می‌شود، نه پیروزی‌های جزئی و بی‌اهمیت و کوچک. به همین سادگی…

سه طرز فکر کاملا اشتباه در مورد موفقیت
انتشار : ۲۱ آبان ۱۳۹۹

برچسب های مهم

24 نکته‌ی ضروری برای رسیدن به هر هدفی


پروفسور «ویلیام جیمز» در این باره می‌گوید:
«تقریباً در تمام زمینه‌ها، علاقه‌ی مفرط باعث موفقیت می‌شود. اگر علاقه‌ی کافی و راستین وجود داشته باشد، موفقیت قطعی و حتمی است. اگر آرزوی ثروتمند شدن دارید به این آرزو خواهید رسید. اگر خواستار علم و دانش و هنر باشید حتماً عالم و دانشمند و هنرمند خواهید شد، مشروط به اینکه واقعاً به آن چیزی که آرزویش را دارید علاقه‌مند باشید، خواست خود را بشناسید و در آن واحد خواستار رسیدن به صدها آرزوی ضد و نقیض نباشد».

امروز یک مقاله‌ی متفاوت برایتان تدارک دیده‌ایم. ۲۴ نکته‌ای که اگر همیشه در ذهن‌تان داشته باشید و واقعا به تعداد زیادی از آن عمل کنید واقعا به تعداد زیادی از رویاهایتان خواهید رسید.

۲۴ نکته‌ی فوق‌العاده برای رسیدن به هر خواسته‌ای که حتما باید آن‌ها را جایی یادداشت کنید

1- خود را عادت دهید که از موکول کردن کارها به فردا بپرهیزید و به دلایلی مانند اینکه فلان کار وقت گیر است. از انجام آن سرباز نزنید. این کار را می‌توانید حتی از انجام کارهایی نظیر تعمیرات وسایل خانه و نوشتن نامه به دوستان، که همیشه منتظر یافتن وقت مساعد برای انجامش هستید، شروع کنید. 

2- فکرتان را روی موضوع اصلی که در واقع محور علاقه‌ی اصلی شما است، متمرکز کنید.

3- با این احتمال که کار، در همین یک امروز به اتمام نخواهد رسید، آن را به فردا نیندازید.

4- پیگیری مستمر در کارها را به عنوان یک عادت پسندیده در خود پرورش دهید.

5- کاری را که مورد علاقه‌تان قرار گرفته و با ارزش و مفید است. طوری شروع کنید که امکان بازگشت از نیمه‌ی راه برایتان وجود نداشته باشد.

6- به خودتان تلقین کنید که هدف هر قدر مهم و رسیدن به آن دشوار باشد، برای شما غیر قابل دست یافتن نیست.

7- هرگز نگویید نمی‌توانم، شما که امتحان نکرده‌اید که می‌توانید یا نه، پس چطور از نتوانستن حرف می‌زنید؟

8- از انجام کارها ترس به خود راه ندهید و از بیم شکست دست روی دست نگذارید، چون تازه در صورت شکست، همان وضعی را خواهید داشت که امروز، یعنی قبل از شروع کار دارید. پس در آن صورت هم چیزی را از دست نخواهید داد.

 9- اعتماد به نفس خود را از دست ندهید، قبول شکست همیشه با اندیشه‌ی شکست شروع می‌شود.

10- اطلاعات لازم را در مورد کارهای مورد علاقه‌ی خود به دست آورید با این اطلاعات اعتماد به نفس شما افزایش می‌یابد، چون راحت‌تر می‌توانید توانایی‌های خود را با مسائل مورد نیاز کار بسنجید.

11- به خودتان ایمان داشته باشید. هرگز فکر نکنید از دیگران کمتر هستید.

12- در برابر اظهار نظر دیگران اعتماد و اعتقاد خود را از دست ندهید. فرضاً اگر نظریه‌ی جدیدی را با دوستان خود در میان می‌گذارید، به طور معمول آن‌ها برای جلوگیری از وارد شدن زبان به شما، اول مشکلات عملی کردن آن نظریه را مطرح می‌کنند، که همین مطرح شدن مشکلات منجر به دلسرد کردن شما می‌شود. اما هرگز در مقابل چنین مسائلی عقب ننشینید. البته با دقت و توجه کامل، جوانب کار را در نظر بگیرید. ولی اصل موضوع را رها نکنید.

13- از مشورت با افرادی که به صداقت و دوستی آن‌ها ایمان دارید کوتاهی نکنید. چون برای یک نفر مقدور نیست که همه چیز را شخصاً تجربه کند، لذا مشورت با دیگران به طور غیر مستقیم یعنی استفاده از تجربیات آن‌ها.

14- خودتان را عادت بدهید که دقایقی از وقتتان را در شبانه روز به فکر کردن و سنجش اعمال گذشته و برنامه‌های آینده‌تان اختصاص بدهید.

15- وقتی افکار ناخوشایند و منفی و آزار دهنده به مغزتان هجوم می‌آورد با مطالعه و یا پرداختن به کارهای مفرح و ورزش، از چنگ آن فکرها خلاص شوید. در اینگونه موارد حتی فکر کردن به موقعیت‌هایی که تا امروز در زندگی داشته‌اید، می‌توانید مفید باشد.

16- در هیچ مرحله‌ایی از کار، از تجزیه و تحلیل وضعیت کار غافل نشوید.

17- نیروهای خود را روی یک هدف که بیشتر مورد علاقه‌تان است متمرکز کنید.

18- فکر کردن در مورد مسائل آینده را با خیال‌پروری توأم نکنید. اگر چه خیال‌پروری به علت آرامش و لذتی که به انسان می‌دهد در بسیاری از موارد ناخواسته خود را تحمیل می‌کند ولی شما می‌توانید با برخورداری از واقع بینی و حقیقت‌نگری، اسیر چنگال آن نشوید.

19- سعی کنید اهدافی را که برای خود انتخاب می‌کنید به صورت یادداشت روی کاغذ آورید و در واقع در مواقع مقتضی نزد خود برای رسیدن به آن‌ها برنامه‌ریزی کنید.

20- از مواردی که به طور نسبی یا کامل در آ‌ن‌ها موفقیت به دست آورده‌اید، برای فهمیدن میزان کارآیی خود در امور با اطلاع شوید.

21- برای رسیدن به اهدافتان جدول زمان بندی شده درست کنید و سعی داشته باشید از جدول عقب نمانید اگر چه برایتان دشوار باشد چون بعد از مدتی تحمل زحمت در این راه، حتماً از جدول جلو خواهید افتاد.

22- مراقب باشید که موانع کوچک دلسردتان نکند. تا جای ممکن سعی کنید که اشتباه نکنید، موانع قابل رفع هستند.

23- خواست‌های خود را نیمه کاره، به دلیل یک میل تازه رها نکنید.

24- حقایق را بپذیرید و در مواردی که حقیقت ممکن است برایتان تا ناخوشایند باشد، از آن گریز نداشته باشید.

رسیدن به اهداف برای همه امکان پذیر است. اصول ذکر شده در بالا به شما کمک خواهد کرد تا از مسیر ارزشمند اهداف خود منحرف نشوید و همیشه در جهت درست مسیر خود قدم بردارید. من این امید را داریم که شما نیز به تک تک خواسته‌های خود خواهید رسید.

24 نکته‌ی ضروری برای رسیدن به هر هدفی
انتشار : ۲۰ آبان ۱۳۹۹

برچسب های مهم

چگونه راه های پولدار شدن را بیاموزیم؟


راه های پولدار شدن چیست؟
پیدا کردن راه های پولدار شدن تقریبا آرزوی همه است. حتی بسیاری از کسانی که چندان اهمیتی برای رفاه و تجملات قائل نیستند، پول را برای اهداف خیرخواهانه می خواهند. راه های پولدار شدن در تمام دنیا یکسان نیست. خیلی عوامل روی آن تاثیر می گذارند. از شرایط جغرافیایی و طبیعی گرفته تا فرهنگ مردم و وضع اقتصادی آن کشور. شما چه روش هایی را برای پولدار شدن می شناسید؟ سخت کار کردن، برنده شدن در قرعه کشی یا دریافت ارث؟
همین جا این موضوع را با هم روشن کنیم که باید فقط به خودمان متکی باشیم. اگر ارثی رسید یا جایزه ای برنده شدیم که عالی می شود، اما نباید منتظر آنها بنشینیم. مطمئن باشید در هر شرایط اقتصادی و سیاسی هم روش هایی برای توسعه کسب و کار و ایجاد ثروت وجود دارد.
از یاد نبرید که: در زمان رکود اقتصادی شانس توسعه کسب و کار بیشتر است.
چرا؟ چون در این زمان خیلی ها دست از تلاش برمی دارند، کسب و کار خود را ترک می کنند یا انقدر ناامید هستند که اصلا چیزی را شروع نمی کنند. در نتیجه، در هر زمینه رقیبان کمتری هم وجود دارد.

نیازها را ببینیم و بشناسیم
شاید تمام مردم برای کالاها و خدمات لوکس پول خرج نکنند، اما برای رفع نیازهایشان از خرج کردن دریغ نمی کنند. این یکی از راه های پولدار شدن است. بهترین دستیاران و راهنماهای شما در این مسیر، چشم ها و گوش هایتان هستند. در زندگی روزمره مردم دقیق شوید. از چه چیز ناراحت هستند؟ چرا غر می زنند؟ چی وقت و انرژی شان را می گیرد؟ تمام مواردی که مشاهده می کنید می توانند ایده یک استارت آپ باشند. احتمالا شما هم حداقل یک بار از خدمات تاکسی های اینترنتی یا سفارش غذای آنلاین استفاده کرده اید. شاید گاهی هم با یک حساب سرانگشتی ثروتی که به جیب صاحبان این اپلیکیشن ها می رود را تخمین زده باشید. البته ممکن است بگویید استارت آپی در آن حجم و اندازه نیاز به زیرساخت ها و روابط قوی دارد. اشکال ندارد! شما کار خود را از مقیاس کوچک و حتی محلی شروع کنید!


اقدام فوری بکنید
هرچقدر روی این موضوع تاکید کنیم باز هم کم است. اقدام فوری یکی از راه های پولدار شدن است. به عبارت بهتر، یکی از پیش نیازهای اساسی برای پولدار شدن است. ایده ها مثل پرنده های نامرئی در فضا پرواز می کنند. شاید شما اولین نفری باشید که یکی از آنها را شکار می کنید، اما آخرین نفر نخواهید بود. در این بین، کسی موفق می شود که فاصله ایده پردازی و اقدام عملی کوتاهی داشته باشد. اگر نه، یک نفر دیگر این کار را خواهد کرد. تا به حال شده تبلیغ اپلیکیشن یا مرکز خدماتی را ببینید و با خودتان بگویید :«من هم این ایده را داشتم؟!» خب، می بینید که فقط داشتن یک ایده شما را به موفقیت و ثروت نمی رساند! باید قدم بردارید! شاید یکی از اولین قدم ها این باشد که ارتباطات جدید ایجاد کنید؛ یا افرادی را پیدا کنید که می توانند کمکتان کنند. داشتن ارتباطات گسترده از راه های پولدار شدن است. ما توصیه نمی کنیم بی گدار به آب بزنید. بلکه می گوییم اگر بخواهید تا زمانی که همه شرایط جور شوند صبر کنید، ممکن است بازنده شوید.

برای پولدار شدن کارها را به شکل متفاوتی انجام بدهید
شاید شما مثلا رستوران داشته باشید و امکان یا تمایل تغییر شغل را نداشته باشید. پس برای پولدار شدن باید کاری را انجام بدهید که دیگر رقیبان انجام نمی دهند!

برای کار خود ارزش افزوده ایجاد کنید
تلاش کنید با ارائه محصول و خدماتی بیشتر یا متفاوت، مشتری را خوشحال کنید. به این شکل در ذهن او می مانید و احتمال وفاداری او را بالا می برید. مثلا همراه با هر سفارش، یک دسر خوشمزه و رایگان بفرستید. بعد از هر خرید با مشتری تماس بگیرید و انتقاد و پیشنهادش را بشنوید. حتی می توانید یک یادداشت دست‌نویس با محتوای «نوش جان» برای آنها بفرستید. شاید این اقدامات به نظر غیرضروری یا ناچیز برسند، اما همین قدم های کوچک هم تاثیرات بزرگی ایجاد می کنند.

استفاده از دانش خود یکی از راه های پولدار شدن است
حتما شما هم متوجه شده اید هرازگاه تب یک محصول یا خدمات در جامعه بالا می گیرد. در این زمان خیلی افراد بدون داشتن مهارت و دانش کافی در آن زمینه، سرمایه خود را وارد آن مسیر می کنند. شاید تصور کنید خب وقتی بازار گرم است، چرا نباید این کار را بکنند؟ مگر این خودش یکی از راه های پولدار شدن نیست؟ جواب ساده است: زمانی که تب بازار سرد شود آن افراد ضرر کرده و حتی شکست می خورند؛ چون تجربه و علم کافی را برای حفظ کسب و کاری که راه انداخته اند ندارند. حرفه ای را انتخاب کنید که درباره آن تحصیلات، تجربه یا اشتیاق بالایی دارید. سعی کنید رج به رج آجرهای دیوار را محکم و قوی بسازید. شاید زمان بیشتری ببرد و دیرتر به سود چشم‌گیر برسید، اما با لرزه های گاه به گاه بازار شکست سهمگین نخواهید خورد.

به یاد بسپارید که…
پولدار شدن بیشتر از آنکه به شانس و اتفاقات خارج از کنترل ما بستگی داشته باشد، متکی به بینش و دانش ماست. حتی می توانیم آن را یک مهارت بدانیم. شاید شما هم کسانی را دیده باشید که فقط با ارائه ایده و نشان دادن مسیر به دیگران کسب درآمد می کنند. آنها خودشان وارد آن مسیر نمی شوند. شاید چون سرمایه اش را ندارند، شاید هم اصلا به آن علاقه ندارند. اما راه های پولدار شدن را به خوبی می شناسند و در این زمینه حرفه ای شده اند؛ پس می توانند به دیگران کمک کرده و آنها را راهنمایی کنند. آنها برای پولدار شدن مشاوره و پیشنهاد می دهند. البته شما هم می توانید با دنبال کردن اینستاگرام ما، گاهی چنین پیشنهاداتی را ببینید!

حالا که این مقاله را خواندید، برای ما از ایده هایی بگویید که اول به ذهن شما رسید اما بعدا توسط شخصی دیگر عملی شد. آن ایده کدام بود؟ وقتی متوجه شدید کسی دیگر آن را عملی کرده است چه احساسی داشتید؟ آیا فکر کردید او روابط و منابع قوی تری داشته است؟ آیا اقدام فوری در این میان نقشی نداشته است؟

منتظر خواندن تجربیات شما هستیم.

چگونه راه های پولدار شدن را بیاموزیم؟
انتشار : ۱۹ آبان ۱۳۹۹

برچسب های مهم

کتاب صوتی موفقیت


کتاب صوتی موفقیت – یا هر کتاب صوتی دیگری – از بهترین ابداعات سال های اخیر بوده است. همگی ما نسبت به قبل روزهای شلوغ تر و وظایف بیشتری داریم. چشم های بعضی هایمان هم شاید دیگر برای خواندن کتاب یاری مان نکند. به همین دلیل گوش دادن به کتاب صوتی یکی از بهترین روش ها برای عقب نماندن از دنیای پرشتاب امروزی است! تا همین اواخر کتاب های صوتی به زبان فارسی خیلی انگشت شمار بودند؛ و کتاب صوتی موفقیت که اصلا نایاب بود! اگر شما می خواستید از محتوای کتاب های مطرح در زمینه موفقیت مطلع بشوید، مجبور بودید یا فقط خلاصه آنها را بخوانید یا برای خواندن کل کتاب وقت بگذارید. اما امروز به لطف کسانی که در این زمینه فعالیت می کنند؛ می توانید کتاب های صوتی موفقیت را هنگام رفت و آمد (پشت فرمان یا در مترو و تاکسی)، شب ها قبل از خواب، زمانی که منتظرید دوست بدقولتان سر قرار برسد و… گوش بدهید. البته من توصیه می کنم این کتاب ها را فقط یک بار گوش ندهید. تکرار و تکرار و تکرار… این راز حک شدن دانش جدید در ناخودآگاه هست. پیشنهاد دیگرم این است که هرجای کتاب که نکته فوق‌العاده‌ای شنیدید آن را جایی یادداشت کنید. حتی اگر کاغذ و قلم در دسترس ندارید، آن را در قسمت یادداشت تلفن همراهتان بنویسید! در این مطلب چند کتاب صوتی موفقیت را به شما معرفی می کنیم. لازم نیست تمام کتاب های دنیا را بخوانید یا بشنوید؛ در عوض سعی کنید مطالب و راهکارهای چند کتاب را به خوبی فراگرفته و واقعا در زندگی تان پیاده کنید.

معرفی چند کتاب صوتی موفقیت
اول از همه از شما خواهشی دارم. اکثر این کتاب ها در سایت ها و اپلیکیشن های مجاز با قیمتی معقول به فروش می رسند. تصور کنید از زمان خرید، ترجمه، چاپ و سپس تبدیل کتاب به فایل صوتی مناسب چه زحمت هایی کشیده شده است. لطفا این کتاب های صوتی را به صورت رایگان دانلود نکنید. حالا با من همراه باشید تا چند کتاب صوتی موفقیت را به شما معرفی کنم که خودم از شنیدن آنها لذت و استفاده برده ام.

کتاب صوتی راز موفقیت – آنتونی رابینز
آنتونی رابینز را که می شناسید! او یکی از بزرگترین و معروف ترین آموزگاران موفقیت در عصر ماست. در کتاب صوتی راز موفقیت نوشته آنتونی رابینز، به شما راه حل ‌هایی پیشنهاد می ‌شود تا بتوانید آنچه را که دوست دارید، بدست آورید. ضمن اینکه آنچه را که دارید حفظ کنید! این کتاب راهنمایی عملی برای موفقیت ‌های فردی در طول زندگی است.

کتاب صوتی اثر مرکب – دارن هاردی
این کتاب یک شاهکار است! اگر قرار باشد فقط ۵ کتاب عالی در زمینه موفقیت و بهبود عادات فردی بخوانید (یا بشنوید) این کتاب قطعا یکی از آنهاست! البته باید بدانید که با خرید و نگهداری این کتاب در کتابخانه هیچ معجزه ‌ای اتفاق نخواهد افتاد! باید آموزه های آن را به کار بگیرید و به این باور برسید که موفقیت در یک شب، یک روز و یک ماه به دست نمی‌آید! معجزه با دستان خودتان اتفاق خواهد افتاد. درک اثر مرکب، شما را از انتظار کسب «نتایج سریع» رها خواهد کرد.

دانلود کتاب اثر مرکب

کتاب صوتی ۱۲ ستون موفقیت – جیم ران
می دانستید جیم ران آموزگار موفقیت افرادی مثل دارن هاردی، آنتونی رابینز و برایان تریسی بوده است؟ پس خواندن کتاب های او و به کار بردن آموزه هایش می تواند حکم نوشیدن آب از سرچشمه را داشته باشد! افراد موفق، به این دلیل به موفقیت دست یافته‌اند که شایستگی آن‌ را داشته‌اند و شایستگی آنان به این علت حاصل شده است که با اصول موفقیت آشنایی پیدا کرده و آن‌ را به‌کار بسته‌اند. در این کتاب با این اصول و به عبارت بهتر با ۱۲ ستون موفقیت از زبان جیم ران آشنا خواهید شد.

کتاب صوتی تمرکز بر هدف – برایان تریسی
شاید شما هم برایان تریسی بزرگ را با کتاب معروف «قورباغه ات را قورت بده» بشناسید؛ اما او آثار مطرح و معروف دیگر هم دارد. این کتاب، روش ‌ه‍ای‌ س‍اده‌ و ک‍ارآم‍د ب‍رای‌ آس‍ان‌ ک‍ردن‌ زن‍دگ‍ی‌، دو ب‍راب‍ر ک‍ردن‌ ک‍ارآی‍ی‌ و دس‍ت‌ی‍اب‍ی‌ ب‍ه‌ ت‍م‍ام اه‍داف‌ را به شما آموزش می ‌دهد. تمرکز این کتاب روی رسیدن به هدف‌هایتان است. همانطور که انرژی متمرکز در اشعه لیزر می‌تواند فولاد را برش دهد، توانایی شما درتشخیصِ مهم‌ترین عامل موفقیت‌تان، در هر وضعیتی، شما را قادر می‌ سازد تا در هر کاری به بالاترین ستون موفقیت برسید.

کتاب صوتی ماندن در مسیر – وین دایر
وین دایر به هزاران نفر کمک کرده است که اهداف خود را بشناسند و به موفقیت برسند. همان طور که از اسم این کتاب مشخص است، محتوای آن پیرامون راهکارهایی است که شما در مسیر هدف باقی بمانید و به اصطلاح جا نزنید. وین دایر در کتاب صوتی ماندن در مسیر به شما کمک می‌ کند تا بر خلاف تلاش دیگران برای خارج کردن شما از مسیر زندگی و موفقیت، نه تنها بتوانید مسیر را بیابید بلکه بتوانید در آن باقی بمانید و به موفقیت ‌های چشم‌گیری برسید.

کتاب صوتی قدرت من هستم – جول اوستین
شما در روز از چند جمله «من ….هستم» استفاده می کنید؟ آیا جای خالی را با کلمات منفی پر می کنید یا صفات مثبت؟ جول اوستین در کتاب صوتی «قدرت من هستم» تمام تلاش خود را میکند که به خواننده این پیام را برساند که: هر صفت یا عبارتی که بین دو کلمه من هستم قرار می دهیم، به نحوی آن را به زندگی خود دعوت می کنیم. قدرت این جمله در ناخودآگاه ما بسیار بالاست و می تواند مانند یک شمشیر دولبه عمل کند : به نفع یا به ضرر ما.

شما هم به گروه شنوندگان کتاب صوتی بپیوندید!
البته فقط خواندن و شنیدن این کتاب ها فایده ندارد. باید به آنها عمل کنید!

راستی یک سوال!
اگر زمان و شرایط لازم را برای یک کتاب داشته باشید؛ ترجیح می دهید آن را بخوانید یا به صورت کتاب صوتی بشنوید؟ چرا؟ پاسخ شما برای ما مهم است!

کتاب صوتی موفقیت
انتشار : ۱۸ آبان ۱۳۹۹

برچسب های مهم

شانس چیست؟ آیا به شانس اعتقاد دارید؟


شانس چقدر با شما یار است؟
آیا خودتان را انسان خوش شانسی می دانید؟
بیایید با خودمان صادق باشیم! خیلی وقت ها با دیدن موقعیت های عالی و شرایط رویایی که برای کسی پیش می آید، به شانس اون غبطه خورده ایم. نقش آن فرد در شرایط ایده آلی که برایش پیش آمده چنان کمرنگ بوده که دلیل آن نمی توانسته چیزی جز شانس باشد! اگر نه، چرا افرادی که نسبت به او لیاقت، تجربه، اشتیاق و تلاش بیشتری دارند صاحب آن شرایط معرکه و عالی نشدند؟ از طرف دیگر، آموزگاران و افراد موفقی وجود دارند که به این مسائل اعتقادی ندارند و همه چیز را حاصل تصمیمات و عملکرد فردی می دانند. بالاخره کدام یک درست است؟ شانس چه نقشی در موفقیت و شادی دارد؟ جایگاه شانس در دستاوردهای شغلی و حرفه ای چیست؟

نظر کارآفرینان موفق و ثروتمندان درباره شانس چیست؟
کلینت ایستوود را که حتما می شناسید! همان بازیگر معروف آمریکایی که برنده دو جایزه اسکار هم شده است! زمانی که او وارد عرصه کارآفرینی و کسب و کار شد، نقریبا هیچ چیز از دنیای آن نمی دانست! زمینه کاری و حرفه ای او درباره سینما بود و دانش خاصی هم در زمینه های دیگر نداشت. اما حالا؟ جالب است که طبق گفته خودش، دوستانش فرزندان خود پیش او می فرستند که به آنها راه و چاه کسب و کار را یاد بدهد! کلینت ایستوود چطور از یک هنرپیشه و کارگردان به یک کارآفرین موفق تبدیل شد؟ خودش معتقد است شانس و خوش‌بیاری نقش پررنگی داشته اند. او می گوید: «اگر از من بپرسید یکی از مهم ترین عوامل برای موفقیت هنرپیشگان چیست، بدون درنگ می گویم شانس! چون خودم شاهد تلاش هنرپیشگان بااستعدادی هستم که ممکن است تا مدت ها شناخته و معروف نشوند! در مقابل، بعضی از آنها (یا افرادی که استعداد کمتری دارند) با موقعیت معرکه ای روبرو می شوند و کارشان حسابی گل می کند! این موضوع درباره کارآفرینان هم صدق می کند. کارآفرین های موفق پر دل و جرئت هستند. آنها پرتلاش و خستگی ناپذیرند. اما در کنار تمام این ویژگی ها، باز هم شانس نقش کلیدی در موفقیتشان دارد.»

ریچارد برنسون از شانس چه می گوید؟
ریچارد برنسون یکی از ثروتمندترین افراد دنیای امروز است. او هم نقش شانس را در موفقیت قبول دارد، اما این را هم اضافه می کند که: تا وقتی دلتان را به دریا نزنید، شانس هم به سراغتان نمی آید! ریچارد برنسون همچنین می گوید: خیلی از شرکت ها و کسب و کارها که مردم فکر می کنند خوش‌شانس‌تر از بقیه هستند، در حقیقت آنهایی هستند که همیشه قدم های بزرگ برمی دارند…. البته از آن طرف هم آمادگی شکست خوردن را دارند! یعنی از منطقه امن خارج می شوند و غوغا به پا می کنند.

آیا وارن بافت هم به شانس اعتقاد دارد؟
وارن بافت سومین انسان ثروتمند حال حاضر دنیاست. هر کسی درباره زندگی و حرفه او تحقیق کرده باشد، او را به سخت کوشی و ناب آفرینی می شناسد. با این حال، او هم شانس را یکی از پایه های اساسی برای موفقیت در کسب و کار می داند. او معتقد است حتی روابط و وضعیت سلامتی ما هم به شانس مربوط است. او در دفاع از نظر خود می گوید: «به طور مثال، من یک مرد سفیدپوست در آمریکا به دنیا آمدم. سفید بودن، مرد بودن و آمریکایی بودن من تاثیر زیادی در موفقیت من داشته است. اگر من یک زن سیاه پوست در آفریقا بودم، متاسفانه در بدو تولد شانس کمتری داشتم. اما آیا این به این معناست که یک زن سیاهپوست آفریقایی فرصتی برای موفق شدن ندارد؟ اصلا! هر کسی فرصت رسیدن به آرزوهایش را دارد. هر کسی هم شانس های مخصوص به خودش را دارد!»

شانس بیشتر چطور به وجود می آید؟
اگر نظر کلینت ایستوود را بخواهید، می گوید: «هرقدر یک نفر بیشتر به خود واقعی‌اش نزدیک باشد، بیشتر شانس می آورد! با خودتان راحت باشید، از هرآنچه الان دارید خوشحال باشید و زندگی را به خودتان سخت نگیرید!» شاید باورتان نشود، اما در این زمینه تحقیقات علمی معتبری هم انجام شده است! یکی از این تحقیقات توسط ریچارد وایزمن به سرانجام رسیده است. وایزمن استاد روانشناسی در دانشگاه هرتفوردشایر است. نتیجه تحقیقات او نشان داده است که: هر کسی می تواند شانس خود را بهتر و بیشتر کند!

پس می توانیم شانس خود را بیشتر کنیم؟
بله. وایزمن می گوید با عمل کردن به چهار مرحله زیر، می توانید خودتان را در گروه خوش‌شانس‌ها قرار بدهید!

۱) فرصت های بیشتری پیدا کنید!
اگر در خانه بنشینید و درها را به روی دنیای بیرون ببندید، چقدر احتمال دارد از فرصت های عالی و شرایط ایده آل خبردار بشوید؟ خودتان را در آغوش جامعه رها کنید! با افراد مختلف آشنا بشوید، در گروه ها و کلاس های متنوع وارد بشوید، از نقطه آسایش خود خارج بشوید و حداکثر ورودی ها را برای «شانس» باز بگذارید!

۲) به ندای درونی تان گوش بدهید!
نسبت به شهود قلبی تان آگاه باشید! شاید ندای درونی تان شما را تشویق می کند که قدم خاصی بردارید یا در زمینه ای ریسک کنید. نترسید، عقب نکشید و در پستوی خانه پنهان نشوید! طبق نتایج تحقیقات ریچارد وایزمن، افراد موفق اعتراف کرده اند که در مورد روابط خانوادگی ۹۰% و درباره امور شغلی حدود ۸۰% به شهود قلبی خود اطمینان می کنند.

۳) در انتظار اتفاقات خوب باشید!
وایزمن می گوید: «اگر از من بپرسید هر کسی چقدر خوش شانس است، جواب می دهم همان قدر که خودش فکر می کند خوش شانس است!» پیام واضح است! برای اینکه خوش شانس باشید باید به خوش شانسی خودتان باور داشته باشید؛ و از صمیم قلب انتظار اتفاقات خوب را بکشید.

۴) تهدیدها را به فرصت تبدیل کنید
آدم های ثروتمند و موفق هم گاهی بدشانسی می آورند. اگر درباره آنها صحبت نمی کنند به این معنی نیست که اتفاق نیوفتاده اند! اما این افراد همیشه راهی پیدا کرده اند که آن اتفاقات ناخوشایند را به شالوده یک موفقیت بزرگتر تبدیل کنند.

این افراد می دانند در دل بدبیاری هم بذر موفقیت وجود دارد. آنها از ته دل یقین دارند که چرخ روزگار در نهایت به نفع آنها می چرخد… و همین طور هم می شود!

شانس چیست؟ آیا به شانس اعتقاد دارید؟
انتشار : ۱۷ آبان ۱۳۹۹

برچسب های مهم

نقش شانس در موفقیت کسب و کار چقدر است؟


نقش شانس، بله! نقش شانس در موفقیت کسب و کار موضوعی است که نمی توانیم آن را نادیده بگیریم. می دانم این خلاف اکثر آموزش هایی است که تا به امروز دریافت کرده اید. همگی ما از همه طرف می شنویم که فقط تلاش و پشتکار ما را به موفقیت می رساند؛ و هیچ عامل دیگری این وسط تاثیرگذار نیست. با این حال مشاهدات شخصی خودمان چیز دیگری می گوید! اگر بخواهیم عواملی مانند شانس و اقبال را نادیده بگیریم، دچار تعارض و سردرگمی بزرگی می شویم.

نقش شانس درست زمانی که متولد می شویم
بیایید به پاسخ این سوال فکر کنیم: آیا شرایط زندگی، بالندگی و موفقیت کودکی که در یک خانواده مرفه فرانسوی زاده می شود، با کودکی که در فقیرترین بخش های آفریقا به دنیا آمده است یکی است؟ نه تنها یکی نیست بلکه حتی قابل مقایسه هم نیست! این که یک نوزاد در چه خانواده ای به دنیا بیاید، اولین و شاید بزرگترین شانس اوست. به نظرتان بی انصافی است؟ دور از عدالت است؟ برای ناامید شدن زود است. تا انتهای مطلب با من همراه باشید!

نقش شانس در موفقیت کسب و کار
شاید تعجب کنید اگر بگویم نقش شانس در موفقیت کسب و کار، بسیار زیاد است! یک خبر خوش هم دارم! ایجاد شانس برای موفقیت کسب و کار تقریبا آسان تر از هر زمینه دیگری از زندگی است. یعنی چی؟ یعنی اینکه شما شاید فرصت تولد در یک خانواده متمول اروپایی را نداشتید؛ یا در سنین کودکی جزو نوابغ قرن شناخته نشدید، چون این شانس ها چیزی نیستند که خودمان بتوانیم سراغشان رفته و شکارشان کنیم! اما فرصت های پیشرفت و شکوفایی در کسب و کار مثل پرنده هایی هستند که در هر آسمانی پرواز می کنند. فقط کافیست بلد باشید چطور آن ها را به دام بیندازید!

یک سوال دیگر…
به نظر شما اگر ایلان ماسک در ایران متولد می شد، یک فرد کاملا گمنام و غیرموفق می شد؟ یا اگر ناموفق‌ترین فردی که می شناسید در آمریکا به دنیا می آمد – فقط به دلیل محل تولدش – کار و بارش حسابی سکه می شد و دنیا را تکان می داد؟ جواب این سوال به خیلی عوامل بستگی دارد. اما تا حدود زیادی پاسخش روشن است.

نقش شانس در موفقیت کسب و کار ما ایرانی ها
می خواهم یک موضوع جالب را برایتان فاش کنم: شانس در موفقیت کسب و کار ما ایرانی ها خیلی نقش دارد! ایجاد فرصت های عالی هم در ایران ممکن و شدنی است! چطور؟
به صورت کوتاه و اجمالی می توانم به این موارد اشاره کنم:
در دوران رکود اقتصادی، بسیاری از رقیبان ناامید می شوند و کنار می روند.
کاسب خوش شانس کسی است که در این شرایط حواس خود را بیشتر جمع می کند و فرصت ها را می قاپد!
باید چشم ها و گوش ها را برای تشخیص دادن فرصت ها آماده کرد. شانس تقریبا هر روز در خانه شما را می زند! چند بار صدای او را تشخیص داده اید؟
شانس در خانه شما را می زند، اما تا اتاق خواب دنبالتان نمی آید!
نقش شانس در موفقیت کسب و کار، ارتباط مستقیم با نگرش غالب شما (مثبت یا منفی) دارد.

دو روی سکه شانس
تا به حال به این موضوع فکر کردید که شانس هم مثل هر چیز دیگری، دو روی متضاد هم دارد؟ بگذارید با یک مثال توضیح بدهم: انگلیسی ها ضرب المثلی دارند که می گوید: «مرغ سحرخیز کِرم (غذا) گیرش می آید.» این مثل هم ردیف و مترادف جمله معروف ما ایرانی هاست: «سحرخیز باش تا کامروا باشی.»
هر دوی این ضرب المثل ها می گویند اگر می خواهی خوش شانس باشی باید کارت را از صبح زود شروع کنی. اما تا به حال کسی از زاویه دید آن کِرمی که سحرخیز است به ماجرا نگاه نکرده است! او بازنده این ماجراست! به همین دلیل است که می گویم شانس هم دو رو دارد. جایی که بدشانسی و اتفاقات منفی حادث شده اند، همان جایی است که باید دنبال روی دیگر سکه گشت و خوش شانسی را پیدا کرد. نقش شانس در موفقیت کسب و کار هم از همین قانون پیروی می کند. هرجا بدشانسی هست، لاجرم خوش شانس هم جایی پنهان شده است.

دو بال پرنده یا دو پای آدمیزاد
خب، از یاد نبریم که کوشش، یادگیری مداوم، اقدام فوری و آگاهی از مسائل روز هم از پایه های اصلی موفقیت هستند. در حقیقت کوشش (و مسائلی که در حیطه اراده ما هست) یک بال موفقیت و شانس بال دیگر آن است. اما من مثال دو پای آدمیزاد را بیشتر دوست دارم. تا به حال به راه رفتن خود دقت کرده اید؟ ابتدا یک پا را بلند می کنید و جلو می گذارید، سپس پای بعدی را حرکت می دهید. کمتر پیش می آید در خیابان لی‌لی کنید یا مثل کودکان جفت پا بپرید و جلو بروید! مهم نیست اول پای چپ را حرکت می دهید یا پای راست؛ چون پیشروی شما در مسیر به این موضوع ربطی ندارد. جلو رفتن شما به استمرار قدم ها بستگی دارد. می خواهم نتیجه بگیرم مهم نیست اول شانس سراغ شما می آید یا ابتدا موتور کوشش را روشن می کنید. چون تا وقتی که در مسیر هستید و جلو می روید شانس پس از کوشش از راه می رسد؛ همان طور که بعد از هر شانس باید برای استفاده از آن تلاش کنید. شبیه راه رفتن است. نه؟ یک پا پس از پای دیگر. نقش شانس در موفقیت کسب و کار، تا حدود زیادی شبیه نقش زحمتی است که می کشید.

خوش شانس باشید
همین الان تصمیم بگیرید که خوش شانس باشید؛ لااقل در زمینه کسب و کارتان! بله! تصمیم بگیرید! می دانم برای تولد در خانواده سلطنتی اروپایی کمی دیر شده است و همگی آن شانس را از دست داده ایم؛ اما اشکالی ندارد! هر کدام از ما می توانیم امپراتوری خودمان را بسازیم! یادتان نرود: شانس در کسب و کار تا حدود زیادی ساختنی است. در حقیقت فرصت های عالی در هوای اطراف ما معلق هستند، فقط کافیست آنها را تشخیص بدهیم و به موقع به دستشان بیاوریم!

نقش شانس در موفقیت کسب و کار چقدر است؟
انتشار : ۱۷ آبان ۱۳۹۹

برچسب های مهم

انواع شانس را می شناسید؟


انواع شانس را می شناسید؟
شاید با خودتان بگویید انواع شانس دیگر چیست؟!
هروقت برای کسی اتفاق خیلی خوبی بیوفتد که از قبل برای آن تلاشی نکرده باشد، شانس به او روی آورده است. یا زمانی که خطر بزرگی از بیخ گوش کسی رد می شود، می گوییم شانس آورده است! خب، پس این مقاله می تواند برای شما بسیار جالب باشد. چون قرار است با چهار نوع شانس آشنا بشوید! این انواع شانس خصوصا در زندگی حرفه ای و شغلی نمود آشکاری دارند. با توجه به مقاله ای که مارک اندریسن (یکی از کارآفرینان مطرح و موفق) در سال ۲۰۰۷ نوشته است، این چهار نوع شانس برای کارآفرینان دارای اهمیت بالایی است:
شانس خالص
شانسی که پس از اقدام ایجاد می شود
شانسی که با شناسایی موقعیت های عالی پدیدار می شود
شانسی که با اقدام هدفمند از راه می رسد

شانس خالص
همان نوع از شانس که همگی آن را می شناسیم. زمانی که انگار مه و خورشید و فلک دست به دست هم می دهند تا اتفاق خوبی برای کسی رقم بخورد. زمانی که ناگهان به کسی بیشتر از آنچه انتظار داشته ارث می رسد؛ اسمش در قرعه کشی بانک درمی آید یا مثلا فردی بسیار مشهور و ثروتمند عاشقش می شود می گوییم عجب شانسی آورده است! در چنین مواردی، آن شخص تقریبا هیچ نقشی در بخت و اقبال بلند خود نداشته است. حداقل، تلاشی بیشتر از رقیبان خود انجام نداده است که مستحق آنچه به دست آورده است باشد. 

شانس پس از اقدام
در این نوع شانس، چیزی به جریان بخت و اقبال اضافه شده است: اقدام. این یکی از انواع شانس است که سراغ افراد خاصی می رود: کسانی که دست روی دست نمی گذارند، وارد عرصه شده و شجاعانه در راستای هدفشان قدم بر می دارند. برای اینکه شانس پس ار اقدام به سراغتان بیاید، باید حداقل کارهایی را انجام بدهید. این کارها شخص به شخص و شغل به شغل متفاوت است و برای آن تعریفی وجود ندارد. تنها نکته ای که باید در نظر داشته باشید این است: شانس پس از اقدام برای کسانی که زود ناامید می شوند و عقب می کشند اتفاق نمی افتد! بگذارید مثالی بزنم. تقریبا همه ما در دوران کودکی و نوجوانی بازی های کامپیوتری (یا دستگاه هایی مثل آتاری) انجام داده ایم. معمولا در طول مسیر قهرمان بازی نمادها و نشانه هایی وجود داشت که با خوردن یا برداشتن آنها، قدرت او زیاد می شد. در بازی های پیشرفته تر، دیگر نمی توانستیم حدس بزنیم آن نشانه کجای مسیر یا بعد از کدام پیچ وجود دارد! فقط باید پیش می رفتیم تا بالاخره آن را پیدا کنیم. شانس پس از اقدام هم به همین شکل است. ممکن است شما درست پس از آغاز مسیر به آن برسید یا مدتی طول بکشد. اما می توانید مطمئن باشید شانس و فرصت های عالی همیشه در انتظار کسانی که اقدام می کنند هستند. پیش بروید!

شانس پس از شناسایی موقعیت های عالی
یکی دیگر از انواع شانس را فرصت هایی تشکیل می دهند که با بررسی و شناسایی موقعیت های عالی به دست می آیند. اندریسن توضیح می دهد: « شانس فقط یک علامت کمرنگ از خودش نشان می دهد. مثل یک نسیم کوتاه یا یک نجوا. در این حالت، چه کسی متوجه آن می شود؟ کسی که چشم و گوش خود را برای دیدن و شنیدن این نشانه ها تمرین داده باشد.» شما باید نشانه های یک موقعیت عالی را بشناسید؛ یا آن را زودتر از دیگران تشخیص بدهید. چند وقت پیش ماجرای دانشجوی جوانی را می خواندم که با بیت کوین به ثروت زیادی رسیده بود. زمانی که این ارز دیجیتال تازه ارائه شده بود، او پس انداز ناچیزش را برای خرید چند بیت کوین خرج کرد. دوستانش او را دست انداختند و گفتند کار احمقانه ای کرده است؛ شاید بهتر بود با آن پول یک جفت کفش نو می خرید! سپس در مدت کوتاهی، ارزش بیت کوین چندین و چند برابر شد و آن دانشجو صاحب نزدیک یک میلیون دلار شد! دوستانش می گفتند او شانس آورده است! بله، شانس…اما از نوع سوم آن. سعی کنید همیشه در حوزه شغلی خود و چندین حیطه دیگر، چند قدم جلوتر از دیگران باشید. اگر بتوانید فرصت ها و موقعیت های خوب را تشخیص بدهید، احتمالا از اکثر مردم خوش شانس‌تر خواهید بود. آیا این یک روش تضمینی است؟ خیر! چون ممکن است شانس منفی در آن وجود داشته باشد. اما در هر حال این یکی از انواع شانس است که به خیلی ها کمک کرده است!

شانس پس از اقدام هدفمند
این نوع از شانس تا حدودی شبیه گروه دوم است؛ اما تفاوت هایی هم دارد. در شانسی که پس از اقدام و تلاش به سراغتان می آید، خیلی مهم نیست در چه راستایی حرکت کرده اید. مهم این است که حرکت کرده باشید! چیزی شبیه همان مثل معروف که می گوید: «از تو حرکت، از خدا برکت.» اما اقدام هدفمند، در راستای استعداد خاص یا توانایی منحصربفرد شماست. بیایید زندگی حرفه ای دیوید کاپرفیلد را در نظر بگیریم. او معروف ترین شعبده باز تمام دوران است! احتمالا پدر و مادر او هم می گفتند شعبده بازی که کار نیست و بهتر است دیوید دنبال تحصیل و شغل آبرومند باشد! اما دیوید استعداد خودش را می شناخت و می دانست ماموریتش در دنیا چیست! دیوید کاپرفیلد نه تنها تلاش و اقدام کرد، بلکه در راستای استعداد و توانایی خود وارد عمل شد. در میان انواع شانس، این یکی همیشه وارد زندگی کسانی می شود که شجاعت دنبال کردن توانایی های خود را دارند.

چگونه می توانیم انواع شانس را در زندگی مان ایجاد کنیم؟
این سوال پاسخ ساده ای دارد و احتمالا شما تمام قسمت های آن را از قبل می دانید:
خوشبین باشید. انتظار شانس خوب را بکشید جوری که انگار احتمال دیگری وجود ندارد.
دامنه مطالعات، تحقیقات، دانش و تجربیات خود را وسیع تر کنید. فرصت های عالی مانند گنج هایی هستند که در چندین نقطه یک دشت وسیع دفن شده اند. هرقدر وسعت بیشتری را کاوش کنید، احتمال موفقیت بیشتری هم دارید.

نکته: البته عمق کاوش ها (کیفیت کار و اقدامی که انجام می دهید) هم مهم است. گاهی لازم است برای رسیدن به گنج چندین متر خاک را حفر کنید و پایین بروید!

آدم های خوش شانس را پیدا کنید و ببینید ذهنیت و دیدگاه غالبشان چیست. تا مدتی از آنها تقلید کنید.

انواع شانس را می شناسید؟
انتشار : ۱۶ آبان ۱۳۹۹

برچسب های مهم


تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما