قانون جذب حقیقتی ناب اما ساده برای ساختن یک زندگی رویایی


قانون جذب حقیقتی ناب اما ساده برای ساختن یک زندگی رویایی

قانون جذب، قدم برداشتن در جهان افکار و ساختن زندگی در دنیای واقعی
قانون جذب را می‌توان یکی از جنجالی‌ترین رازهای آشکار جهان به شمار آورد؛ رازی که انسان‌ها ندانسته در طول قرن‌ها آن را در تک‌تک ثانیه‌های زندگی خود به کار می‌بستند اما چون از چم‌ و خمش آگاهی نداشتند از این قدرت بی‌نظیر علیه خودشان استفاده می‌کردند. قانون جذب در مورداحساس اکنون شما است. احساس، این قدرت را دارد که افکار را به اجسام تبدیل کند. این تمام چیزی است که باید همیشه در مورد قانون جذب به یاد داشته باشیم؛ یعنی فکر، احساس را پدید می‌آورد و احساس، آن را به معادل فیزیکی‌اش تبدیل می‌کند؛ موضوعی ساده و بسیار قدرتمند که می‌تواند به یک کابوس تبدیل شود. چون بیشتر ما، فکرهای خوشایندی در سرمان نداریم و تبدیل‌شدن این فکرهای ناخوشایند به معادل فیزیکی‌شان می‌تواند زندگی ما را به سمت نابودی بکشاند. به همین علت باید قدرت شگفت‌انگیزی که در اختیارمان قرارگرفته را بشناسیم و در تمام مدت به نفع خودمان از آن استفاده کنیم.




سروکله قانون جذب از کجا پیدا شد؟

شاید بسیاری از مردم، قانون جذب را از «مستند راز» شناخته باشند. در این مستند خانم «راندا برن» به همراه انسان‌هایی که از معجزه این قانون در زندگی‌شان استفاده می‌کردند مجموعه‌ای از اطلاعات در مورد قانون جذب را برای اولین بار در حجمی وسیع منتشر کرد؛ اما در حقیقت، راندا برن خود نیز با استفاده از کتاب‌هایی که ردپای این قانون را در خودشان داشتند توانسته بود زندگی‌اش را تغییر دهد و از مشکلات ریز و درشتش نجات پیدا کند. قانون جذب، عمری به قدمت تاریخ بشر دارد. نکته جالب اینجا است که تمام انسان‌های بزرگ، تمام افراد موفقی که در طول تاریخ بشریت در حال تغییر جهان بودند، از این قانون استفاده بسیاری ‌کردند. از اندیشمندان قبل از بودا گرفته تا مولتی میلیاردرهای قرن ۲۱، همگی به شیوه‌ای استادانه از این قانون بهره بردند.

چرا این قانون پنهان بوده است؟
در طول هزاران سال، انسان‌های بسیار زیادی از این قانون برای رسیدن به ثروت و آرزوهای خود استفاده کردند. پنهان ماندن شیوه استفاده از این قانون به علت ترس و طمع ثروتمندان گذشته بوده که می‌خواستند تنها خودشان از روش جادویی این قانون اطلاع داشته باشند. چیزی که باعث شد قانون جذب تا این حد معروف و مشهور شود، پیدا کردن ردپای این قانون درگذشته و تایید کردن آن توسط دانشمندان فیزیک کوانتوم بود. دکتر «جان هاگلین» فیزیک‌دان کوانتوم، نظریه‌پرداز اجتماعی و از مروجان عرفان کوانتومی در این باره می‌گوید: مکانیک کوانتوم و کیهان‌شناسی کوانتومی این موضوع را که جهان هستی از فکر و اندیشه شکل‌گرفته می‌پذیرد و این نظریه که هر آنچه پیرامون ما است روزی تنها یک فکر بوده را تایید می‌کند؛ بنابراین‌همه‌چیز به این بستگی دارد که ما چطور از قدرت خود استفاده می‌کنیم؛ مثبت یا منفی. درواقع هیچ‌گونه محدودیتی برای نیروی بالقوه انسان‌ها وجود ندارد. این کار به راستی از طریق سطحی که در آن هستیم و به آن می‌اندیشیم، صورت می‌گیرد.




چه کتاب‌های معتبری در مورد قانون جذب وجود دارد؟

یکی از آشناترین کتاب‌ها در مورد قانون جذب، کتاب «راز» اثر راندا برن است. البته کتاب «بیندیشید و ثروتمند شوید» اثر ناپلئون هیل نیز با آنکه به طور مستقیم در مورد قانون جذب نوشته‌نشده اما روش‌های اجرای این قانون را به صورت کاملاً کاربردی و از زبان صدها زن و مرد بسیار موفق بیان کرده است. این کتاب به اندازه‌ای مهم است که یکی از استادان مجموعه راندا برن به نام «باب پراکتور» یک نسخه از بیندیشید و ثروتمند شوید را همیشه به همراه خودش دارد. علاوه بر این دو کتاب، کتاب‌های «معجزه سپاسگزاری» و «قدرت» از راندا برن در تکمیل کتاب راز منتشرشده‌اند. کتاب «بزرگترین راز ثروت در طول تاریخ» نوشته «دکتر جو ویتالی» – یکی دیگر از استادهای این قانون نیز بخش دیگری از قانون جذب را بیان کرده است. به جز این چند کتاب، کتاب‌های دیگری نیز به چاپ رسیده و در آینده هم خواهند رسید اما آنچه که ما می‌خواهیم در موردش سخن بگوییم در لابه‌لای برگه‌های این چند کتاب نهفته است.

چگونه از قانون جذب استفاده کنیم؟
روش استفاده از قانون جذب بسیار ساده است؛ اما قبل از آن باید در چند مورد با خودتان به توافق برسید. درواقع این نکته‌ها، قلوه‌سنگ‌های کوچک مسیر شما هستند. شاید برخی از آن‌ها را خودتان انداخته باشید و شاید هم به بعضی اجازه داده باشید که این سنگ‌ها را در مسیر زندگی شما پراکنده کنند. شناسایی مقصر، فرقی به حال شما نمی‌کند چون دست‌آخر باید مسیر خود را صاف و هموار کنید. در ادامه، نکته‌هایی که لازم است قبل از پرداختن به قانون جذب آن‌ها را بدانیم باهم دنبال می‌کنیم.

فرکانس فکر را دست‌کم نگیرید
مدت زیادی از اثبات فرکانس‌های فکر توسط دانشمندان می‌‌گذرد. درواقع این مورد که هر فکر فرکانس مخصوص به خودش را دارد، چیز جدیدی نیست؛ اما متأسفانه ما در بیشتر موردها استفاده درستی از فرکانس فکرهایمان نمی‌کنیم. فکرها بسیار قدرتمند هستند چون در هرلحظه سیگنال‌های مغناطیسی برای جذب فکرهای شبیه خود را ارسال می‌کنند. نکته اینجا است که تکرار یک فکر، یعنی انتشار پیوسته یک فرکانس به کائنات. افکار ما فیزیکی نیستند اما می‌توانند تمام چیزهای فیزیکی که در خودشان دارند را بسازند. این نیرو بسیار شگفت‌انگیز است و متأسفانه بیشتر مردم از آن برعلیه خودشان استفاده می‌کنند. معمولاً این کار بسیار ساده و در قالب یک قرارداد ذهنی انجام می‌شود؛ مثلاً با خودشان می‌گویند: «هر وقت پولی به دستم میاد، یه خرج بزرگ هم تراشیده می‌شد!» چیزهایی از این‌دست، بسیار فراتر از غرولندهایی ساده هستند. ما بافکرمان در حال خلق جهانی هستیم که در آن زندگی می‌کنیم. در همین یک جمله ساده، ترکیبی از تصور، باور و خلقت یک رویداد وجود دارد. پس یادتان باشد که فکرها، چیزهایی گذرا و بی‌دلیل نیستند. استفاده درست و هدفمند از آن‌ها چیزی است که زمینه اجرای قانون جذب را فراهم می‌کند.

از فکرهایتان خبر داشته باشید
قدم بعدی، یک کنکاش درونی است. شما باید جنس فکرهای خودتان را بشناسید و از آن‌ها آگاهی داشته باشید. روش این کار بسیار ساده است. تنها کاری که باید بکنید این است که در طول روز، حواستان به فکرهایی که ازسرتان می‌گذرد باشد. درواقع باید نقش یک تماشاچی را برای ذهن خود ایفا کنید. شاید در ابتدا کمی گیج شوید اما خیلی زود قلقش به دستتان می‌آید و در این کار حرفه‌ای می‌شوید. بعد از یک روز تماشا کردن فکرهایتان، روی یک‌تکه کاغذ، تحلیل خودتان را بنویسید. با خودتان صادق باشید. آیا از جنس فکرهایی که هرروز در سرتان می‌گذرد راضی هستید؟ اصلاً آن‌ها دوست دارید؟ این مرحله بسیار مهم است. چون تفاوت بین آنچه فکر می‌کنید و آنچه می‌خواهید را به شما نشان می‌دهد. آگاهی از افکارتان، اولین قدم برای تغییر آن‌ها است. شاید عده‌ای از شما با دیدن حجم افکار منفی‌تان بسیار نگران شده باشید؛ اما جای نگرانی نیست. باوجود آنکه فکرهای منفی نیز درست مانند فکرهای مثبت، سیگنال‌های مغناطیسی را برای جذب رویدادهای مشابهشان ارسال می‌کنند، اما از لحظه‌ای که تصمیم بگیرید می‌توانید ورق را به نفع خودتان برگردانید. قدرت فکرهای مثبت، چندین برابر بیشتر از فکرهای منفی است. قوی باشید و ادامه بدهید.

در مقابل واقعیت زندگی‌ خود مقاومت نکنید
چیزی که الان هستیم، نتیجه مستقیم و صد در صد افکاری است که درگذشته داشتیم. این واقعیتی بسیار بزرگ و برای بیشتر ما بسیار دردناک است. چون در تمام طول زندگی خود به دنبال کسانی می‌گشتیم تا شکست‌های زندگی‌مان را بر سرشان خراب کنیم؛ از داشتن یک زندگی فقیرانه در کودکی بگیر تا سیستم آموزشی و زیرساخت‌های کشور، هیچ‌کدام از انتقادهای ما در امان نمانده‌اند. البته حرف ما این نیست که همیشه همه شرایط برای افراد مختلف در حد بسیار عالی بوده است. اگر نقش شرایط پایه زندگی و اندازه نقش ما در ساختن و تغییر دادن جهانمان را باهم مقایسه کنیم به عدد عجیبی می‌رسیم. نقش شرایط خارج از کنترل در زندگی ما چیزی حدود ۱ درصد و نقش ما ۹۹ درصد است. حالا این پرسش پیش می‌آید که ما باقدرت ۹۹ درصدی خود چه تغییری در زندگی‌مان ایجاد کرده‌ایم؟ چه چیزهای خواستنی را به زندگی‌مان جذب کرده و چه پل‌هایی به سمت خوشبختی تمام‌عیار برای خودمان زده‌ایم؟ در حقیقت، ما آن‌قدر ضعیف عمل کرده‌ایم که آن ۱ درصد غیرقابل پیش‌بینی مثل یک بادکنک بادکرده، بزرگ‌شده و تمام حجم زندگی‌مان را در برگرفته است. بزرگی این بادکنک به اندازه‌ای بوده که باور کردیم نقشی در تعیین ماجراهای زندگی خودمان نداریم. نقش خودتان را بپذیرید. شاید در ابتدا از اینکه تمام مسئولیت‌ها را بر گردن بگیرید احساس شکست و اندوه کنید، اما این احساس، در حکم همان پیله پروانه یا پوسته تخم‌مرغ است که جهانی بسیار شورانگیز در ورای آن انتظار شمارا می‌کشد.

تکلیف خودتان را با خواسته‌هایتان مشخص کنید
به زبان ساده، چه چیزی را واقعاً می‌خواهید؟ خواسته واقعی قلبتان چیست؟ بسیاری از ما هنوز واقعاً نمی‌دانیم که چه چیزی از زندگی‌مان می‌خواهیم. این ندانستن‌ها علت اصلی درجا زدن و پیشرفت نکردن است. چون به جای تمرکز بر یک هدف و جلو رفتن، مدام از این شاخه به آن شاخه می‌پریم و از هر چیزی کمی برمی‌داریم. دست‌آخر هم به جایی می‌رسیم که به خودمان و دیگران دروغ‌هایی پررنگ و لعاب می‌گوییم تا قلبمان دست ازسرمان بردارد و دیگر به جانمان نق نزند؛ مثلاً می‌گوییم: «دیگه از من گذشته» یا «این کار پول و پله می‌خواد که من ندارم». در حقیقت، تاریخ انقضای واقعی خواسته‌های شما تنها زمانی سر می‌رسد که دیگر صاحب جسم کنونی‌تان نباشید. تا زمانی که اهل این کره خاکی هستید و نفس می‌کشید، قدرت تغییر تک‌تک بخش‌های زندگی‌تان را دارید. پس همین امروز تکلیفتان را با خودتان و خواسته‌هایتان روشن کنید. تنها وقتی می‌توانید به مقصد برسید که مقصدی داشته باشید.

خوب یا بد؟ کوچک یا بزرگ؟ هیچ اهمیتی ندارد
قانون جذب با کائنات کار می‌کند. هر خواسته‌ای که داشته باشید از مسیر واسطه شما یعنی ذهنتان به طور مستقیم به گوش جهان هستی می‌رسد و بی چک و چانه وارد فاز اجرایی می‌شود. کوچک یا بزرگ بودن افکارمان یا حتی اینکه فکرهایمان چقدر برای ما سودآور یا زیان‌بار هستند، برای جهان هستی هیچ اهمیتی ندارد. حتی اینکه ما آن چیز را واقعاً می‌خواهیم یا از آن به شدت متنفر هستیم هم ذره‌ای برای جهان هستی مهم نیست. این قانون به افکار ما پاسخ می‌دهد. ما با نیروی افکارمان به جهان هستی فرمان می‌دهیم. کائنات، فرمان‌بردار بسیار خوبی است. مشکل این است که ما فرمانده خوبی نیستیم و برای همین همیشه دستورهایی برخلاف شادی و خوشبختی خودمان به جهان هستی می‌دهیم. اگر فرمان‌های ما هدفمند و اصلاح‌شده باشند، زندگی بر همان چرخی که می‌خواهیم می‌چرخد. باور کنید یا نه، اما سبک‌فکری، تنها تفاوت بین شما و افرادی است که خوشبختی، ثروت و سلامتی از سر و کولشان بالا می‌رود.

موتور جذب زندگی‌تان را روشن کنید
بعد از آنکه در مورد پیش‌نیازهای گفته شده با خودتان به توافق رسیدید، نوبت آن می‌رسد که موتور قانون جذب را در زندگی‌تان روشن کنید. قانون جذب از سه مرحله تشکیل شده است:

مرحله اول: خواستن
در این مرحله باید به صورت کاملاً شفاف، خواسته خود را مشخص کنید. این خواستن باید آن‌قدر واضح باشد که آن را جلوی چشمانتان ببینید. تمام محدودیت‌ها را دور بریزید و به قلبتان این جرات را بدهید تا آنچه را که واقعاً می‌خواهد به شما نشان دهد. در این میان باید نکته‌ای را در نظر بگیرید. وقتی می‌خواهید خواسته خود را مطرح کنید، باید مراقب معنای مثبت یا منفی آن باشید؛ مثلاً اگر زیر بار بدهی باشید، اولین و پررنگ‌ترین چیزی که به نظرتان می‌رسد این است که می‌خواهید از شر تمام آن بدهی‌ها خلاص شوید. حواستان را حسابی جمع کنید. باوجود ظاهر فریبنده این خواسته، معنای نهفته آن خطرناک است. اگر خواسته خود را خلاص شدن از بدهی در نظر بگیرید، به جای رها شدن، بیشتر بدهکار می‌شوید. خواسته شما باید کاملاً مثبت باشد؛ مثلاً باوجود بدهی‌های زیاد، خواسته خود را رسیدن به مبلغ مشخصی پول – که بسیار بیشتر از عدد بدهی‌هایتان است – قرار دهید. به این ترتیب، وقتی خواسته خود را دریافت کردید، نه تنها می‌توانید بدهی‌هایتان را صاف کنید بلکه توانایی عملی کردن خواسته‌های دیگرتان را نیز به دست خواهید آورد. یادتان باشد، هرگز نگویید: «نمی‌توانم فلان کار را بکنم چون پولش زیاد است یا به نفوذ و قدرت زیادی نیاز دارد». واژه‌ها بسیار قدرتمند هستند. علاوه بر این، همیشه این‌گونه گفتارها لبریز از احساس حسرت و گاهی خشم نیز هستند که باعث می‌شوند فاز اجرایی آن‌ها با سرعت بالایی به راه بیفتد.

مرحله دوم: ایمان داشتن
باید به عملی شدن خواسته خودتان ایمان داشته باشید. باور شما بسیاربسیار مهم است. باور کنید که نه تنها لیاقت رسیدن به خواسته‌تان رادارید بلکه به آسانی آن را دریافت خواهید کرد. شاید در ابتدا جنگ و جدل‌هایی بین منطق و قلبتان به راه بیفتد؛ مثلاً منطقتان بگوید«چطور ممکنه چیزی که می‌خوام اتفاق بیفته؟ اصلاً مگه میشه؟» و قلبتان پاسخ دهد «معلومه که میشه. این‌همه آدم توی دنیا هستن که به راحتی به خواسته‌هاشون می‌رسن. منم نفر بعدی!» اشکالی ندارد. مهم این است که از قلبتان طرفداری کنید و به نتیجه کار ایمان داشته باشید.

مرحله سوم: هم‌جهت شدن
هم‌جهت شدن با خواسته‌تان یعنی تبدیل‌شدن به بزرگ‌ترین طرفدار قلبتان. باید با تمام وجودتان از خواسته خود حمایت کنید، آن را باور داشته باشید و مقدمات حضورش را آماده‌سازید. یکی از بزرگ‌ترین کارهایی که می‌توانید در مرحله هم‌جهت شدن با خواسته‌‌تان انجام دهید، استفاده از نیروی شگفت‌انگیز تصور است.

تصور، تله پورتی به آینده
به قول انیشتین، تصور کردن همه‌چیز است؛ تصور، پیش‌نمایشی از ماجراهای آینده زندگی است. استفاده از نیروی تصور کردن، کار پیچیده‌ای نیست. برای انجام این کار باید مکانی خلوت را پیدا کنید و برای چند دقیقه در آنجا آرام بگیرید. بد نیست که به یک موسیقی آرام و لذت‌بخش هم گوش دهید. سپس چشم‌هایتان را ببندید و در پرده سینمای ذهنتان لذت داشتن خواسته خود را به تصویر بکشید. با خودتان فکر کنید که زندگی‌تان بعد از تحقق خواسته‌ای که دارید چه تغییری می‌کند؟ آن شرایط را برای خودتان بازسازی کنید و از حضور در این مکان خودساخته نهایت لذت را ببرید. ذهن شما تفاوت بین آنچه تصور می‌کنید و آنچه واقعاً اتفاق افتاده را درک نمی‌کند. به همین دلیل، تصور کردن این‌قدر قدرتمند است. چون چه شما به گذشته‌تان فکر کنید، چه حال و چه آینده، چه به خاطر بیاورید، چه ببینید و چه در ذهنتان بسازید، به هر حال با این کارتان در حال فعال کردن افکارتان و روشن کردن موتور قانون جذب به سمت ساخت نمونه فیزیکی آن فکرها هستید. اگر به دنبال یک راهنمای گام به گام برای درک عمیق‌تر فرایند تصور کردن هستید، بد نیست نگاهی به نسخه «ویلیام کلمنت استون» کارآفرین، نیکوکار، بازرگان و مدیر ارشد اجرایی، بیندازید. اجازه بدهید این راهنما را برای دریافت چیز مشخصی مثلاً پول اجرا کنیم.
1.مقدار مشخصی از پول را بخواهید. در این مورد مشخص کردن مقدار و زمان دستیابی به آن بسیار مهم است.
2.آن را اعلام کرده و واضح بیان کنید. به آن ایمان بیاورید و طوری رفتار کنید که گویی اتفاق افتاده است. درواقع باید این خواسته را محقق شده به حساب بیاورید و آن را دائم در جهانتان منتشر کنید.
3.هرروز چشمانتان را ببندید و لذت داشتن آن مقدار از پول را تجسم کنید. کارهایی که می‌خواهید با آن پول انجام دهید را در ذهنتان با تمام جزئیات بازسازی کنید. یادتان باشد که نکته مهم در این فرایند، رسیدن به احساس داشتن آن پول و لذت بردن از مزایای آن است.
4.چیزی بسازید که هرلحظه، خواسته‌تان را به شما یادآوری کند؛ هر چیزی، فرقی نمی‌کند. می‌توانید از یک‌تکه کاغذ یادآوری زردرنگ استفاده کنید و آن را در دفتری که همیشه همراهتان است، گوشه میز کارتان و حتی روی لپ‌تاپتان بچسبانید یا یک برگه چک در وجهی که می‌خواهید بنویسید و آن را در کیف پولتان بگذارید. تداوم در انجام این کار، بسیار مهم است.
5.وقتی افکار الهام شده‌ای دارید باید به آن‌ها اعتماد کنید و در جهت آن فکرها دست به عمل بزنید. این فکرهای الهام شده، دروازه‌هایی هستند که شمارا به سمت خواسته‌تان راهنمایی می‌کنند.

بعد از تصور کردن چه کارکنیم؟
شاید این پرسش برای شما نیز پیش بیاید که بعد از تصور کردن و انجام این گام‌های پنج‌گانه باید چه کار دیگری انجام دهیم؟ «جک کنفیلد» یکی از استاد‌های مجموعه راز و نویسنده کتاب معروف «سوپ جوجه برای روح» به این پرسش پاسخ می‌دهد. او می‌گوید: «بعد از تصور کردن چیزهایی که می‌خواهید در زندگی‌تان وجود داشته باشند، باید از آن حال و هوا بیرون بیایید و به چیزهایی فکر کنید که همین‌الان به خاطر وجودشان در زندگی خود شکرگزار هستید. به این نعمت‌ها و پیچ و خم ورودشان به زندگی‌تان فکر کنید و از داشتن آن‌ها واقعاً لذت ببرید. بعد از آن، روزتان را ادامه بدهید. چون قرار نیست تمام‌روز روی کاناپه بنشینید و فقط تصور کنید. باید برای جذب این خواسته‌ها به گونه‌ای مثبت در جریان زندگی قرار داشته باشید.»

زمان‌های جادویی برای تصور کردن
تصور کردن همیشه جواب می‌دهد و تاثیر خود را در سازندگی خواسته و زندگیمان آن‌هم به شیوه‌ای که ما می‌خواهیم می‌گذارد؛ اما در طول روز، دو زمان طلایی وجود دارند که تصور کردن در آن‌ها می‌تواند چندین برابر تاثیر داشته باشد. این دو زمان، آخرین دقیقه‌های قبل از خوابیدن و اولین ثانیه‌های بعد از بیدار شدن در صبح روز بعد هستند. چون ذهن شما در تمام طول شب روی تصوری که داشتید کار می‌کند و آن را برایتان پخته‌تر و شفاف‌تر می‌سازد. از طرفی، در این مدت، به دنبال راه‌حل‌هایی ساده و کاربردی برای محقق شدن این تصورها می‌گردد. تصور در صبح هنگام نیز به شما انگیزه تلاش و نیروی ادامه دادن می‌دهد. یک صبح خوب، شروع یک روز پرنشاط و سرشار از امید را برایتان به ارمغان می‌آورد. گذشته از تمام این‌ها، با گنجاندن تصورتان در این دو زمان، دیگر نیازی نیست که بخشی از روزتان را برای تصور کردن خالی کنید.




احساس، کلید طلایی قانون جذب

قانون جذب، موتوری است که بدون سوخت، اصلاً روشن نمی‌شود. سوخت قانون جذب، احساس است. هدف از تصور کردن، مشخص کردن خواسته، باور داشتن به آن و انجام کارهایی برای همسو شدن با خواسته‌مان، تنها و تنها رسیدن به احساس لذت‌بخش داشتن آن خواسته است. احساس، بسیار مهم است، چون کائنات به زبان احساس با ما سخن می‌گوید. در زندگی، دقیقا همان چیزی برایمان رخ می‌دهد که آن را احساس می‌کنیم نه آن چیزی که مدام در حال فکر کردن به آن هستیم. احساس ما، سیستم راهنمای نوع و جهت افکار ما است و به ما کمک می‌کند تا بدانیم در حال جذب چه چیزهایی به زندگی‌مان هستیم. وقتی به چیزی فکر می‌کنیم یا رویدادی را در ذهنمان به تصویر می‌کشیم در حال تحریک احساس خود و جذب فیزیکی آن رویداد هستیم. گفتیم که کائنات کاری به خوب یا بد بودن فکرهای ما ندارد و فقط هر چه به او فرمان بدهیم را برایمان بیشتر و بیشتر فراهم می‌کند. درنتیجه اگر با این فکر و تصویرسازی، حس خوب و لذت‌بخشی در ما ایجاد شود، زندگی‌مان سرشار از ماجراهای خوب و فوق‌العاده می‌شود؛ گویی که دروازه خوشبختی و ثروت را به روی ما گشوده باشند؛ اما اگر با این افکار، احساس بد و ناراحتی در وجودمان ایجاد شود، ماجراهای ناراحت‌کننده و ناخوشایند از سر و کول زندگی‌مان بالا می‌روند و پشت سر هم بدبیاری می‌آوریم. از احساس خود به عنوان یک چراغ راهنمایی استفاده کنید. برای این کار باید روی فکرهایتان آگاهی داشته باشید و جنس فکرتان را بشناسید. درنتیجه این کار می‌توانید سر بزنگاه، مچ فکرهای ناخوشایند و دستورهای منفی به جهان هستی را بگیرید؛ مثلاً وقتی‌که غرق در فکر هستید لحظه‌ای به خودتان بیایید و این پرسش را از خودتان بپرسید: «الان‌ چه احساسی دارم؟» اگر احساس شما خوب و لذت‌بخش بود، به آن فکر یا تصویرسازی ادامه دهید و اگر احساس بد و ناراحت‌کننده‌ای داشتید، مسیر فکری خودتان را تغییر دهید. با انجام مداوم این کار می‌توانید کنترل افکارتان را دست بگیرید و قدم بسیار بزرگی در ساخت زندگی‌تان با به کار بردن قانون جذب بردارید. یادتان باشد، این احساس است که جاذبه را ایجاد می‌کند نه تصویر یا حتی فکر به چیزی که می‌خواهیم. در حقیقت، تصور چیزی که می‌خواهیم باید آن‌قدر قدرتمند و شفاف باشد که احساس بی‌نیازی کنیم. تنها در این صورت است که قانون جذب را برای خودمان فعال می‌کنیم و این راز واقعاً وارد عمل می‌شود.

درگیر چگونه و چطور نشوید
وقتی از تصور کردن و تعیین یک خواسته مشخص سخن می‌گوییم، منظورمان این است که فقط و فقط به نتیجه کار فکر کنید. اینکه چگونه چنین چیزی ممکن می‌شود به شما ارتباطی پیدا نمی‌کند. به قول باب پراکتور، شما روش رسیدن به خواسته خود را جذب خواهید کرد، البته اگر واقعاً خواسته‌ای بسیار روشن و مشخص داشته باشید. وظیفه ما این نیست که در جستجوی چگونه‌ها باشیم. چگونه یا روش رسیدن به خواسته‌ها از اعماق پایبندی و ایمان به چیزی که داریم نمایان خواهند شد. در حقیقت، «چگونه» جزو قلمروی کائنات است. او همیشه کوتاه‌ترین، نزدیک‌ترین، سریع‌ترین و هماهنگ‌ترین راه بین شما و خواسته‌تان را می‌شناسد. به قول «جول اوستین»، برای لحظه‌ای سکوت کنید و دست از قیل و غال بردارید؛ اجازه بدهید بذری که خداوند در زندگی‌تان کاشته است، رشد کند و جوانه بزند.

چطور احساس رسیدن به خواسته‌ام را پیدا کنم؟
برای این کار باید در مسیر رسیدن به خواسته‌تان قدم بردارید. اجازه بدهید با یک مثال این موضوع را روشن‌تر کنیم. تصور کنید که خواسته شما خرید یک مدل خاص از اتومبیل است. برای اینکه احساس رسیدن به اتومبیلتان را پیدا کنید می‌توانید برای ماشین آینده‌تان لوازم‌یدکی یا تزئینی بخرید، به بنگاهی بروید که مدل خودروی شمارا دارد، آن را خوب برانداز کرده و حتی با آن دور بزنید. خلاصه هر کاری که لازم است را انجام بدهید تا این خواسته از حالت فانتزی و چیزی دست‌نیافتنی به واقعی‌ترین چیز در زندگی‌تان تبدیل شود. این کارها به شما کمک می‌کند تا هر چه سریع‌تر به هدفتان برسید.

تغییر احساس‌های ناخوشایند قدیمی
گاهی پیش می‌آید که در چنگال یک فکر خاص که از قضا فکر خوبی هم نیست اسیر می‌شویم. خبر خوب این است که می‌توانیم به آسانی خودمان را از دست آن فکر، خلاص کنیم. تنها کافی است یک اقدام هوشمندانه برای انحراف از آن فکر ناخوشایند انجام دهیم؛ مثلاً می‌توانیم به حیوانات گرسنه یا رهاشده غذا بدهیم – دیدن سیر شدن یک موجود گرسنه آن‌هم به دست خودمان، می‌تواند جریانی خروشان از فکرهای مثبت را وارد ذهن و قلبمان کند- راه دیگر این است که مرتب موسیقی گوش دهیم. البته باید در انتخاب نوع موسیقی بسیار دقت کنیم و به دنبال آهنگ‌هایی با مفهوم‌های غم‌انگیز یا ناراحت‌کننده نرویم. حتی می‌توانیم به یک نوزاد، کسی که دوستش داریم یا یک بچه‌گربه فکر کنیم، روی آن تصویر زیبا متوقف شویم، در ذهنمان نگهش داریم و هر چیز دیگری به غیر از آن را دور بریزیم. وقتی چند بار این کار را تکرار کنیم، از دست تمام فکرهای منفی و ناخوشایند رها می‌شویم و کنترل احساس‌های درونی خود را در دست می‌گیریم.

چرا آنچه نمی‌خواهیم هم جذب می‌شود؟
کمی قبل‌تر باهم گفتیم که تعریف ما از خوب یا بد بودن خواسته‌ها برای جهان هستی هیچ اهمیتی ندارد. افکار ما احساس‌ها را پدید می‌آورند و کائنات احساس ارسال شده از سمت ما را جذب کرده، سپس فرایندی را ایجاد می‌کند که بیشتر و بسیار بیشتر از آن‌همان نوع احساس را دوباره تجربه کنیم؛ اما چرا این‌گونه است؟ چرا چیزهایی که با تمام وجودمان از آن‌ها نفرت داریم به شدت جذب می‌شوند؟ مشکل، اشتباه جهان هستی نیست بلکه احساس ما است. کائنات بر اساس شدت احساسی که به چیزی یا خواسته‌ای داریم دست به کار می‌شود. حالا کمی با خودتان فکر کنید. وقتی درباره چیزهایی که از آن‌ها متنفر هستید صحبت می‌کنید، پریشان نمی‌شوید؟ آیا احساس تنفر و انزجار سراسر وجودتان را در برنمی‌گیرد؟ حتی ممکن است گاهی نتوانید خودتان را کنترل کنید و از کوره دربروید. تمام این عکس‌العمل‌ها در نگاه کائنات این‌گونه معنا می‌شود:
«من از این می‌خواهم، لطفا بیشتر و بازهم بیشتر از همین ماجراها و چیزها در زندگی‌ام ایجاد کن!»
خیلی ساده و مستقیم، شما تنها چیزی را دریافت می‌کنید که سفارش داده‌اید، نه کمتر و نه بیشتر. بهترین راه‌حل برای رها شدن از چیزهایی که دوستشان ندارید این است که به آن‌ها هیچ قدرتی ندهید. برای این کار تنها کافی است به سراغ جبهه مخالف آن، یعنی چیزهای موردعلاقه خود بروید و احساستان را برای آن‌ها خرج کنید. مخالفت با هر چیزی آن را قدرتمندتر می‌کند. رهایش کنید، هیچ انرژی به آن ندهید. بگذارید به قعر گودال فراموشی سپرده شود. حتی به آن «نه» هم نگویید؛ اما در عوض در مورد چیزهایی که دوستشان دارید از جان و دل مایه بگذارید. این روشی است که تمام استادهای قانون جذب و تمام کسانی که پیروزهای بسیار عظیمی در زندگی‌شان تجربه کرده‌اند آن را به کار می‌گیرند.

نقش ما در اجرای قانون جذب
بزرگ‌ترین نقش ما در قانون جذب، پایبند بودن به افکاری است که داریم. ما باید به واقعیت ذاتی تصویرهایی که در ذهنمان می‌سازیم آگاه باشیم و آن‌ها را بر مبنای چیزهایی که می‌خواهیم بنا کنیم. نباید در طول مسیر از دریافت خواسته خود ناامید شویم یا در درونمان، خود را لایق دریافت آن خواسته ندانیم. وقتی به چیزی که می‌خواهیم پایبند باشیم و آن را در ذهنمان کاملاً روشن کنیم، قانون جذب فعال می‌شود و در جهت آن خواسته عمل می‌کند. یادتان باشد، شما چیزی را که بیشتر از همه به آن فکر می‌کنید، جذب خواهید کرد.

کمک‌ فنرهای قانون جذب
جهان هستی، دونیروی تقویتی برای ما کنار گذاشته است که با استفاده از آن‌ها، قانون جذب به سرعت فعال می‌شود. درواقع این دو قانون، مدار ما را به مدار قانون جذب متصل می‌کنند. این دونیرو یا بهتر است نام آن‌ها قانون بنامیم، «سپاسگزاری» و «بخشش» نام دارند. سپاسگزاری و بخشش، مفهوم‌های بیگانه‌ای نیستند؛ اما چرا تاکنون کمکی به تغییر وضعیت ما نکرده‌اند؟ پاسخ در شیوه استفاده از این دو قانون نهفته است.

پل مشترک قانون جذب و سپاسگزاری
نکته بسیار جالب در مورد قانون جذب این است که درنهایت، جهت آن به سمت نیکی و زیبایی است. به همین دلیل است که قانون سپاسگزاری به عنوان اولین گام تغییردهنده بسیار پرسرعت برای قانون جذب در نظر گرفته می‌شود. جو ویتالی در این باره می‌گوید: «برای تغییر وضعیت زندگی خود، فهرستی از چیزهایی تهیه کنید که از داشتن آن‌ها سپاسگزار هستید. این کار، انرژی شمارا بالا می‌برد و شروع به تغییر افکارتان می‌کند». در حقیقت، ما برای شروع کار و به راه انداختن قانون جذب نیاز به انرژی درونی فراوانی داریم. بهترین و ساده‌ترین راه برای تأمین این انرژی درونی، سپاسگزاری است. وقتی سپاسگزاری کردن را آغاز می‌کنیم، با چشم‌هایمان چیزهایی را می‌بینیم که گویی مدت‌ها زیر هاله‌ای از غبار پنهان‌شده بودند؛ نعمت‌هایی بسیار بزرگ که اصلاً به چشممان نمی‌آمدند. سپاسگزاری کردن و در جستجوی داشته‌ها بودن، نه تنها گستره نگاه ما را افزایش می‌دهد بلکه آن را بسیار عمیق‌تر از گذشته می‌کند. یادتان باشد، سپاسگزاری کردن در مورد هر چیز، وجود آن را در زندگی‌تان چندین و چند برابر افزایش می‌دهد. پس به دقت و با خاطری آسوده از نتیجه کار، به سمت سپاسگزاری پیش بروید.

قدردان بودن به معنای راضی بودن نیست
وقتی سخن از سپاسگزاری کردن به میان می‌آید، برخی از ما با خودمان فکر می‌کنیم که این کار هم‌ردیف راضی بودن به وضع موجود است؛ اما واقعاً این‌طور نیست. سپاسگزاری کردن، قدردانی از نعمت‌های بزرگ و بی‌نظیری است که از گذشته تاکنون، بی‌منت و چشم‌داشت در اختیار ما بوده است؛ نعمت‌هایی مثل ثروت سلامتی، آرامش، درآمد داشتن و غیره. ما با سپاسگزاری، چشم‌هایمان را به روی این نعمت‌ها باز می‌کنیم تا این دید که در بدبختی مطلق روزگار می‌گذرانیم و همه‌چیز علیه ما است، تغییر کند. این کار به هیچ عنوان به معنای راضی بودن یا قانع ماندن به وضعیت موجود نیست. برعکس، ما سپاسگزاری کردن را آغاز می‌کنیم چون خیلی بیشتر از چیزهایی که اکنون داریم را می‌خواهیم. به یاد داشته باشید که قانون شگفت‌انگیز سپاسگزاری، یکی از نیروهای فعال‌کننده قانون جذب و هم سو با آن است. سپاسگزاری کردن، انرژی و جسارت لازم برای بیشتر خواستن را در اختیار شما قرار می‌دهد. بد نیست نگاهی تیتروار به چیزهایی که سپاسگزاری در اختیارمان قرار می‌دهد بیندازیم:
1.توانایی دیدن نعمت‌هایی که داشتیم و داریم را پیدا می‌کنیم
2.با تمام وجودمان درک می‌کنیم که زندگی‌مان بسیار روشن‌تر از آن چیزی بوده که فکرش را می‌کردیم
3.با سپاسگزاری کردن و دیدن نعمت‌های گذشته و حال، دروازه نعمت‌های فراوان آینده را به روی خودمان باز می‌کنیم
4.زندگی‌مان با سرعتی باورنکردنی شروع به تغییری سازنده می‌کند




راندا برن و معجزه سپاسگزاری

یکی از بهترین کتاب‌ها در مورد سپاسگزاری کردن، کتاب «معجزه سپاسگزاری» از راندا برن است. او در این کتاب که بعد از مجموعه راز منتشر شد، به طور خاص در مورد قدرت سپاسگزاری سخن گفته است. راندا برن این کتاب را در قالب درس و تمرین نوشته است؛ به این صورت که خواننده در طول بیست و شش روز، هرروز با یک درس و تمرین سپاسگزاری رو به رو می‌شود. به عنوان کسی که از معجزه سپاسگزاری بهره‌های فراوان برده است به شما توصیه می‌کنم این کتاب را تهیه کنید و روز به روز تمرین‌ها را انجام دهید. تنها هنگامی عمق چیزهای گفته شده در این مقاله را درک خواهید کرد که خودتان آن‌ها را تجربه کرده باشید. سپاسگزاری کردن، این فرصت و امکان جادویی را به آسانی در اختیارتان قرار می‌دهد. با این وجود، خواندن برخی از نکته‌های مهم گفته شده در کتاب معجزه سپاسگزاری و تعدادی از تجربه‌های شخصی‌ام در برخورد با این قانون قدرتمند، خالی از لطف نخواهد بود.

روش درست سپاسگزاری کردن چگونه است؟
برای آغاز سپاسگزاری تنها به یک کاغذ و قلم یا یک صفحه وُرد در لپ‌تاپتان نیاز دارید. بقیه کار را باید با قلبتان و گام به گام انجام دهید. هرروز باید ده مورد از نعمت‌هایی که درگذشته و اکنون شامل حالتان شده‌اند را بنویسید. شاید در ابتدا چیز زیادی به ذهنتان نرسد و حتی نتوانید تا پنجمین شماره را پرکنید. اشکالی ندارد. فقط کافی‌ است ذهنتان را بازتر کرده و کمی بیشتر به خودتان و اطرافتان نگاه کنید. به عنوان پیشنهاد چند مورد را برایتان مثال می‌زنیم. موضوع‌های پیشنهادی برای آغاز سپاسگزاری:
زنده‌بودن جسم و سلامتی
شغل و موقعیت
پول
روابط
دلبستگی‌ها
شادی
عشق
درک زندگی
طبیعت مثل زمین، هوا، آب و خورشید
انسان‌های دیگر و…

در حقیقت، بی‌نهایت موضوع برای سپاسگزاری وجود دارد. در آغاز سپاسگزاری، شما مثل فردی هستید که از روی یک پل به سطح آب برکه پیش رویش نگاه می‌کند. کم‌کم، وقتی سپاسگزاری را ادامه می‌دهید، نفوذ نگاهتان بیشتر می‌شود و قادر خواهید بود تا لایه‌های عمیق‌تر برکه را مشاهده کنید. تنها در آن زمان با تمام وجودتان درک خواهید کرد که زندگی‌تان غرق در نعمت و روشنایی بوده اما وسعت نگاهتان اجازه تماشای این‌همه زیبایی را به شما نمی‌داده است. این شروعی برای تغییرهای بزرگ در زندگی و استفاده جانانه از قانون جذب خواهد بود.

دکتر فرد آلن ولف، دانشمند فیزیک کوانتوم، سخنران و نویسنده
من از افکار رویاپردازانه یا دیوانگی‌های همراه با وهم و خیال با شما سخن نمی‌گویم. من از یک موضوع بنیادی و عمیق با شما حرف می‌زنم. به تازگی دانشمندان فیزیک کوانتوم به کشف چنین موضوعی اشاره داشته‌اند که شما بدون داشتن افکاری سازنده، قادر به ساخت جهان خودتان نخواهید بود. درواقع ذهن شما همواره در حال تجسم چیزهایی است که درک و مشاهده می‌کند.

نسخه سپاسگزاریتان را بپیچید
سپاسگزاری کردن به شیوه‌ای که قانون جذب را تکانی اساسی دهد، روش ساده‌ای دارد. دنبال کردن این روش، شاید کمتر از ده دقیقه از زمان روزانه شمارا بگیرد اما تاثیری بی‌نظیر در زندگی‌تان می‌گذارد. بیایید نگاهی به ترتیب این نسخه بیندازیم.
1.هرروز، فهرستی از ده نعمت زندگی‌تان را بنویسید که به خاطر بهره‌مند بودن از آن‌ها از خداوند سپاسگزار هستید. کمی بالاتر، در این مورد برایتان گفتیم و پیشنهادهایی برای شروع کار به شما ارائه دادیم.
2.دلیل سپاسگزاری خود از داشتن آن نعمت‌ها را بنویسید.
3.فهرست سپاسگزاری خود را یک‌بار از بالا تا پایین بخوانید. فرقی نمی‌کند که آن‌ها را با صدای بلند بخوانید یا در ذهنتان مرورشان کنید. پس از خواندن تک‌تک آن‌ها سه بار بگویید: «خدایا سپاسگزارم»
4.این سه‌گام را هرروز انجام دهید.

نمونه یک سپاسگزاری
شاید بهترین روش درک این شیوه، دیدن نمونه‌ای از یک سپاسگزاری باشد. به همین دلیل در این بخش، چند نمونه را برای شما فراهم کرده‌ایم. باهم نگاهی به آن‌ها می‌اندازیم:
خدایا بسیار سپاسگزارم که زنده هستم و نفس می‌کشم. چون زندگی هدیه ارزشمندی است که به روح ابدی من بخشیده شده است.
خدایا بسیار سپاسگزارم که می‌توانم بخوانم. چون از این راه می‌توانم در تجربه انسان‌های دیگر سهمی داشته باشم و هرروز چیزی بیاموزم.
خدایا بسیار سپاسگزارم که همیشه انسان‌های فوق‌العاده‌ای را بر سر راه زندگی من قراردادی. چون با کمک آن‌ها هم لحظه‌هایی لذت‌بخش و شاد را تجربه کرد و هم چیزهایی آموختم که زندگی‌ام را بسیار تغییر داد.

سپاسگزاری و احساس، دو روح در یک بدن
نکته بسیار مهم در مورد قانون سپاسگزاری، احساس شما است. همان‌طور که کمی قبل در بخش تصور کردن باهم گفتیم، احساس، کلید طلایی فعال‌سازی قانون جذب است. در مورد سپاسگزاری و تمام قانون‌های کارساز جهآن‌هم همین‌طور است. سپاسگزاری شما تنها زمانی دست به تغییر زندگی‌تان می‌زند که با تمام وجودتان و از اعماق قلبتان بابت چیزهایی که دارید، سپاسگزار باشید. احساس شما هرگز دروغ نمی‌گوید. جهان هستی نیز به احساستان دسترسی مستقیم و بدون واسطه دارد. درنتیجه، هیچ‌گونه ظاهرسازی کارتان را راه نمی‌اندازد؛ اما اگر واقعاً به خاطر تک‌تک چیزهایی که می‌نویسید سپاسگزار باشید، به زودی بولدوزری از سمت کائنات، زندگی‌تان را به آن شیوه‌ای که دوست دارید، تغییر خواهد داد. در این ماجرا هیچ شکی وجود ندارد.

ترس از سپاسگزاری، یک جاده خاکی دوبانده!
گاهی وقتی طعم شیرین چیزهایی که به خاطر سپاسگزاری کردن وارد زندگی‌مان می‌شوند را می‌چشیم، ترسی تازه را در وجودمان احساس می‌کنیم. می‌ترسیم که اگر سپاسگزاری کردن را رها کنیم، تمام نعمت‌هایی که از این راه وارد زندگی‌مان شده‌اند را از دست بدهیم. دوستان عزیزم، چنین چیزی در مورد سپاسگزاری کردن اتفاق نمی‌افتد؛ اما در مورد ناسپاسی و کوچک شمردن نعمت‌هایی که به آسانی در اختیار ما قرارگرفته رخ می‌دهد. نکته‌ای که باید همیشه و در همه حال به یاد داشته باشیم این است که ما نویسنده قانون‌های زندگی‌مان هستیم. اگر در کتاب قانون ما، سزای سپاسگزاری نکردن، از دست دادن همه داشته‌هایمان باشد، بدون شک جهان هستی تمام عزم خود را جزم می‌کند تا آن را به حقیقت تبدیل کند. پیشنهاد می‌کنیم، از قانون جذب، آگاهانه استفاده کنید؛ مثلاً می‌توانید قانون سپاسگزاری وجودتان را این‌گونه در نظر بگیرید: «‌هر وقت که سپاسگزاری کنم، نعمت‌های زندگی‌ام چندین و چند برابر می‌شوند. هر وقت هم سپاسگزاری نکنم، بازهم در جریان رحمت خداوند که در زندگی همه انسان‌ها جاری است قرار دارم». سپاسگزاری کردن نباید به یک بخش آزاردهنده و اجباری در زندگی‌تان تبدیل شود. چون در آن صورت، تمام قدرت‌های خود را از دست می‌دهد و از فرایند قانون جذب خارج می‌شود. یادتان باشد، سپاسگزاری کردن تا زمانی شگفتی‌ساز است که از انجام آن لذت ببرید.

پرسش‌هایی در مورد سپاسگزاری
هر موضوعی پرسش‌هایی را در ذهن ما ایجاد می‌کند. در ادامه مقاله قانون جذب، به پرسش‌هایی که ممکن است برای شما پیش بیاید پاسخ داده‌ایم. اگر به جز این‌ها سوال دیگری داشتید یا به توضیح بیشتری در این خصوص نیاز پیدا کردید حتماً در کامنت‌ها آن را مطرح کنید تا به کمک هم، به پاسخ درستی دست پیدا کنیم.

اگر سپاسگزاری ما به ده مورد نرسید چه کنیم؟
هیچ اشکالی ندارد. کم‌کم وقتی هرروز این کار را انجام دهید، نگاهتان عمیق‌تر می‌شود و نکته‌های بیشتری برای سپاسگزاری در زندگی‌تان پیدا خواهید کرد.

چه زمانی برای سپاسگزاری بهتر است؟
بهترین زمان برای سپاسگزاری کردن، اول صبح یا پایان شب است. اول صبح به این دلیل زمان مناسبی برای سپاسگزاری کردن است که ما را سرشار از انرژی فوق‌العاده مثبتی می‌کند. علاوه بر این، زمان کمتری هم از ما می‌گیرد. چون به طور معمول، کارهایی که اول صبح انجام می‌شوند از سرعت و کیفیت بالاتری برخوردار هستند. پایان شب نیز به دو دلیل توصیه می‌شود. دلیل اول اینکه ما یک روز کامل را پشت سر گذاشته‌ایم و سرشار از ایده‌های جذاب برای سپاسگزاری هستیم. دلیل دوم هم این است که انجام سپاسگزاری در پایان شب، با جمع‌کردن کلکسیونی از نعمت‌های زیبا و شاد، خوابی راحت را برایمان فراهم می‌کند. علاوه بر این تمام نعمت‌هایی که قبل از خواب برشمردیم، تا صبح در ذهنمان تکرار می‌شوند و به هنگام بر خواستن، انرژی بسیار زیادی را در وجودمان احساس می‌کنیم.

چرا باید دلیل سپاسگزاری خود را بنویسیم؟
یکی از علت‌هایی که بیشتر سپاسگزاری‌های ما تاکنون نتیجه خاصی برایمان نداشته‌اند این است که ما بدون اهمیت دادن به دلیل، سپاسگزاری می‌کنیم. کسی که دلیلی برای سپاسگزاری کردن نداشته باشد، هرگز به احساس واقعی سپاسگزاری نمی‌رسد. چون یا به ارزش نعمتی که به او عطاشده پی نبرده است یا اصلاً توانایی درک ارزش آن را ندارد و فقط برای کاهش عذاب وجدانش این کار را انجام می‌دهد. درست است که ما هرچقدر هم تلاش کنیم نمی‌توانیم به اندازه ارزش واقعی نعمت‌هایی که به ما عنایت شده سپاسگزاری کنیم اما این بدان معنا نیست که اصلاً تلاشی در این جهت انجام ندهیم. بهترین کار این است که در حد درک و فهم خودمان و از صمیم قلب و احساسمان به خاطر چیزی که سپاسگزاری می‌کنیم، ممنون باشیم. دلیل دیگر برای نوشتن علت سپاسگزار بودن، به خود ما برمی‌گردد. وقتی در درونمان به دنبال علت یک ماجرا می‌گردیم، کم‌کم به سمت دنیای درونمان رشد می‌کنیم، بزرگ می‌شویم و عمق نعمتی که شامل حالمان شده را بیشتر درک می‌کنیم. جالب است که حتی سپاسگزار بودن هم یک نعمت بسیار بزرگ به شمار می‌رود.

آیا می‌توان فقط در یک مورد خاص سپاسگزاری کرد؟
بله، محدودیتی در این زمینه وجود ندارد. اگر می‌خواهید موردی در زندگی‌تان خیلی زود تغییر کند، می‌توانید چند بخش از ده مورد روزانه خودتان را به آن اختصاص بدهید. علاوه بر این می‌توانید خواسته مهم خود را روی یک کاغذ بنویسید، آن را در طول روز به همراه خودتان داشته با

  انتشار : ۱۰ مرداد ۱۳۹۹               تعداد بازدید : 601

برچسب های مهم

دیدگاه های کاربران (0)

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما